یادداشت

ساناز افتخارزاده؛ معمار و تئوریسین معماری انسان مدار

رفع یک تناقض راه حلی برای ارتقا معماری و نماهای شهری

صما- سال هاست که نهادهای مختلف کلان و خرد عرصه ساخت و ساز و حتی دین و فرهنگ بر دغدغه اصلاح معماری و پیاده سازی معماری ایرانی – اسلامی برای نماهای شهری بدون کمترین پیشرفت عملی تاکید می‌کنند.

شهرداری تهران در طی سالهای اخیر
با صرف بودجه‌های بسیار و تشکیل کمیته‌های گوناگون در صدد
وضع قوانین و اصولی است برای ضابطه مند کردن نماهای ساختمان‌های مسکونی که صد البته همانطور که تا کنون بوده ،تلاشی است بی حاصل.

از سوی دیگر از آنجا که کل زمینه اظهار معماری، محدود به نمای دوبعدی ساختمان شده است
نه تنها معماران بلکه همه دیگر هنرمندان از طراح صنعتی و گرافیست تا شخص
کارفرما می‌کوشند تمام هنر و خلاقیت و تجربه و آمال خود را در همین مساحت محدود بنا پیاده کنند و بدین ترتیب هرچه بیشتر نمای ساختمان‌ها بجای همسویی و هویتمندی به سوی اغتشاش و تکثر و محلی برای خودنمایی و فخر فروشی‌های بی قاعده و خارج از اصول زیبایی شناسی پیش می‌رود.

جالب اینجاست که هیچکدام از کارشناسان شهر و شهرداری، پژوهشگران ومعماران
مدعی خلاقیت و پیشروی که هرکدام جداگانه برای طراحی و کنترل نما
می‌کوشند به دلیل اصلی ماجرا نمی‌پردازند. تنها با یک نگاه ، تفاوت اصلی یک بنای خوب قدیمی (تا سی سال پیش) با ساختمانی امروزی مشخص می‌شود:

سابق بر این که خانه تبدیل به ملک و سرمایه نشده بود تا مالک بر بهای هر سانتی متر آن حساب باز کند معماری نه بر نما که بر یک حجم و پوسته ای فراگیر عرض اندام می‌نمود که فرصت‌های بی شمار برای خلاقیت در فضاسازی، طراحی و چشم نوازی و البته پیاده سازی ایده‌هایی ایرانی – اسلامی به معمار می‌داد.

امروزه معماران ما ناچارند تمام هنر خود را در سطحی دو بعدی به کار گیرند؛ جایی که به هیچ عنوان کفایت و شایستگی برای پیاده سازی عناصر پیچیده و عمیق معماری‌های گذشته ایران زمین را ندارد و لاجرم تلاش به این منظور جز خلق کاریکاتور به چیز دیگری منجر نمی‌شود.

تلاش‌های دیگر معماران نیز که به دنبال طرح ایده‌های شخصی یا وارداتی هستند حاصلی مطلوب‌تر ندارد. نگاهی به آثار برگزیدگان جوایز معماری نشان می‌دهد
که ایشان برای ایجاد طرحی متفاوت هیچ چاره ای جز این ندارند که ابعاد و
تناسبات پنجره‌ها و در نتیجه چشم انداز، تهویه طبیعی و نورگیری خانه یاواضح
تر بگوییم سلامت جسمی و روانی ساکنین را به مخاطره اندازند تا
بتوانند سطح بیشتری برای طراحی به دست آورند که صد البته حتی اگر جلوه بصری جالب توجهی داشته باشد از منظر تئوری معماری انسان مدار بیشتر یک جنایت است تا نوآوری!

اما تناقض عجیب در اینجاست که همه این اتفاقات درحالی به وقوع می‌پیوندد که نقشه و پلان اصلی ساختمان و فضایی که ساکنین تمام عمر گرانمایه را در آن می‌گذرانند از نظر مسئولین و معماران به دور مانده است. چنانچه نه به طور ظاهری و سطحی بلکه بنیانی در جستجوی حل مشکل باشیم باید ببینیم این مالکینی که با هدف ارتقا سرمایه حتی یک سانتیمتر هم حاضر نیستند از مرز نمای شهرداری عقب نشینی کنند در داخل چه ارمغانی برای خریداران می‌آورند.

گذشته از بناهای کوچکی که توقعی از آن‌ها نمی‌رود تمام آپارتمان‌های به اصطلاح بالای شهر و بزرگ که برای نماسازی‌شان هزینه‌های هنگفت می‌شود از یک مسئله عجیب رنج می‌برند: تعدد سرویس بهداشتی! به راستی
چرا هیچکس نمی‌پرسد تعدد این همه سرویس بهداشتی حتی بیشتر از فضاهای اصلی به چه منظور
است! از چه زمان و با رجوع به کدام فرهنگ
و اصول بهداشتی یا حتی کشور دیگری
در خانه مسکونی ایرانی سرویس بهداشتی بر همه چیز مقدم شد؟

چرا باید یک خانه دارای چندین
حمام و دستشویی باشد که حتی یکی از
آن‌ها دارای فضا و تجهیزات کافی و لازم برای رختکن و لذت بردن از استحمام نباشد؟ اگر هر وجب زیربنا برای مالک مهم
است چرا با وجود
صرفه جویی
در بالکن و حجم بنا آپارتمانی که کمد کافی ندارد و سه اتاق
کوچک یا متوسط ناکافی دارد باید ۴ سرویس بهداشتی داشته باشد که سطح وسیعی از زیربنا را اشغال می‌کنند؟

مگر انسان چند درصد از شبانه روز
را در
سرویس بهداشتی
به سر می‌برد؟ چرا در زمانی که کشور با بی آبی مواجه است باید میزان “فضاهای تر
“رو به افزایش باشد؟ چرا محلی که شرعاً باید در
دورترین نقطه از محل زیست باشد به تعداد کثیر نزدیک‌ترین محل به تمامی نقاط خانه شده است؟

چرا مردمی که حاضر نیستند ۱۰ سانتی
متر عرض مانور
برای طراحی
نما به معمار بدهند به راحتی در هر طبقه سطح بزرگی را که به
داکت عبور لوله‌های آب و فاضلاب و تهویه اختصاص دارد واگذار می‌کنند؟

چرا معمارانی که برای ارائه طرح‌های عجیب و غریب با هزینه‌های هنگفت بدان‌ها مراجعه می‌شود قادر نیستند مراجعان را برای ایجاد طرحی منطقی و اصیل به صرفنظر از مساحتی اندک از زیر بنا قانع کنند؟ دقت در نقشه‌های ناشیانه امروزی موارد بسیار دیگری از “پرت فضایی ” را مشخص می‌کند:
هال و
پذیرایی‌های
بی تناسب و بزرگ نسبت به سایر فضاهای زیستی، راهروها یا نشیمن‌هایی که مورد استفاده
نیستند یا بسیار کوچک‌اند و انواع مشکلات در
نورگیری و سیرکولاسیون فضاها.

توجه به این تناقضات در لایه‌های عمیق تر جامعه شناسی و روان شناسی ما
را
متوجه این
فاجعه می‌کند که در حال مضمحل شدن از درون هستیم: در حالیکه
عدم ثبات اقتصادی، طمع و ناامیدی از آینده مکان زیست ما را که باید محل رشد، آرامش و مهرورزی باشد تبدیل به کارگاه‌های شلوغ ساختمانی کرده است که بجای کیفیت ،کمیت و زیربنای آن را می‌شماریم و تزویر و تظاهر ما را
به
سوی رقابت
در ساخت نماهایی مجسمه وار و پرطمطراق برای فریب خریداران
هدایت می‌کند نه سطح کارآمدی نصیبمان می‌شود و نه ماسک دوبعدی نما به سطحی باورپذیر و زیبا می‌رسد. شهرمان از چهره‌های ملون و لوچمان بیمار است و در درون از ارتباطات ناسالم و انفصال از نور طبیعی، آرامش صوتی و منظر چشم نواز همسایه می‌پوسیم.

راه حل ساده است: آن‌ها که امکانش را دارند مساحت یک آبریزگاه و ملحقات آن را خرج حجم سازی در نمای بنا کنند. شهرداری و سازمان نظام مهندسی ساختمان بجای هزینه برای ضوابط از تولد محکوم به شکست ، مشوق‌ها و قوانینی برای توجه به کیفیات معماری و تغییر معیارهای محاسبه زیربنا، حریم و بر و کف، نقشه‌های تفکیکی وضع کنند و ارزش گذاری ملک را به سوی کیفی شدن پیش برند تا دستکم آنانکه می‌توانند ، در متراژهای بالا شروع به ایجاد بناهایی با کیفیت کنند تا الگو و راهکارهایی برای دیگران نیز فراهم آید.

بی تردید وقتی کیفیت بر کمیت برتری گیرد، فضای کار برای معماران باز شود و طراحی ارزش یابد خلاقیت نیز به عرصه طراحی معماری بازخواهد گشت ومعماران
ناچار نخواهند بود که برای حفظ طرح خود سلامتی ساکنان را به خطر
اندازند و چنان شود که پس از مدتی کاربران دست به تغییرات غیرحرفه‌ای در آن زنند.

بدین ترتیب نه تنها امکان حجم
سازی فرصتی برای الهام گیری از
عناصر معماری
و هنر گذشته فراهم می‌آورد بلکه فراتر از آن از لحاظ کیفی و
معنوی گشایشی در روان و فرهنگ شهروندان ایجاد می‌شود که موجبات احیای تفکر ایرانی – اسلامی را زمینه سازی می‌کند که نفس معماری ایرانی
اسلامی در حقیقت حفظ کرامت انسان و ارج نهادن به زندگی اوست نه تکرار قوس و سرستون.

به غیر از این ، چنانچه شهرداری
بخواهد با توسل به نیروی قهریه
مردم را وادار
به نماسازی طبق ضوابطی قالبی کند نه تنها بر خلاف شرع در
حریم خصوصی شهروندان دست اندازی کرده است که عایدی جز گسترش تظاهر و انحراف داشته‌های ارزشمند کهن و گشایش باب تازه ای برای رشاء و ارتشا نخواهد بود. اندکی از کمیت صرف نظر کنیم تا کیفیت معماری، شهر و مهم‌تر از همه زندگیمان را ارتقا بخشیم.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا