یادداشت

محمدحسین بوچانی؛ کارشناس و پژوهشگر برنامه‌ریزی و مدیریت شهری

گذر از سیاست به تخصص در اداره شهر

شهرها به‌عنوان کانون‌های قدرت و ثروت، امروزه در عرصه جهانی در رقابتی تنگاتنگ قرار دارند. رقابت شهرها در ارتقای کیفیت زندگی، ارائه خدمات، حفاظت از محیط زیست و پیشرانی در اقتصاد کلان ‌شهری در بهبود یا توسعه‌نیافتگی شاخص‌های ملی نقش کلیدی دارند. نحوه مواجهه و چگونگی رقابت برای جذب ثروت، منابع و رسیدن به پایداری و پیشرفت همه‌جانبه کلان‌شهری در گرو حکمروایی شایسته شهری و فرآیند مدیریت شهری است.

به عبارت روشن جایگاه و کیفیت زندگی شهرها و شهروندان تابعی از
کارآمدی، اثربخشی، تخصص‌گرایی، اجماع‌گرایی، مشارکت‌طلبی، پاک‌دستی، توجه به
مقتضیات محلی در حوزه نظارت، مقررات‌گذاری و اجرا است. لذا باید توجه شود بهبود
کیفیت زندگی شهرنشینی در همه حوزه‌های مرتبط تابع سازوکار مدیریت و اداره شهر است،
مدیریت شهری به‌عنوان نزدیک‌ترین سطح خدمات‌رسان به شهروندان برکوچک‌ترین ابعاد و
وجوه زندگی ساکنان اثرگذار است و شهروندان روزانه تحت تاثیر کیفیت و نحوه ارائه
خدمات و تصمیمات مدیریت شهری قرار دارند، واقعیت این است به واسطه چالش‌های ساختاری
اقتصادی، اجتماعی، محیط‌زیستی، شهرسازی، ایمنی و مدیریت بحران و حمل و نقل در
شهرهای ایران به‌ویژه کلان‌شهرها و مراکز استان‌ها و به‌خصوص تهران امکان و فرصت
آزمون و خطا برای اداره شهر وجود ندارد و از سرگیری هر استراتژی خطا و غلط در
اداره شهر منجر به بحران‌های خودساخته‌ای می‌شود که امکان بازگشت و دگرگونی را
بسیار سخت و شاید ناممکن بسازد. نشانه‌های این استراتژی‌های غلط در نظام مدیریت
شهری ایران به‌ویژه در تهران متعددند، تصویب بودجه‌های مبتنی بر درآمد ناپایدار و
مصارف خارج از وظایف قانونی و همچنین بی‌توجهی به حریم گسل‌ها و ساختار ایمنی و
مدیریت بحران در ساخت و سازها، اجازه ساخت و ساز در باغات و تلاش برای کاشت نهال‌های
یک‌ساله به جای درختان تنومند باغات، وجود قریب ۳۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در
محدوده
۷۰۰ کیلومتر مربعی شهر تهران با وجود بافت
متراکم و فرسوده جنوب و مرکز، از سرگیری سیاست‌های بی‌اساس بزرگراه‌سازی به جای
توسعه حمل و نقل عمومی و مترو برای حل مساله ترافیک و آلودگی هوا تنها نمونه کوچکی
از این خطاهای استراتژیک مدیریت شهری است، خطاهایی که فرصت جبران آن در برخی حوزه‌ها
از دست رفته است و در برخی حوزه‌ها بازگشت، با چالش‌های اساسی و مشکلات کلیدی مواجه
است، درست است که شهرها کانون قدرت‌های سیاسی و اقتصادی‌اند ولی اداره شهر به‌عنوان
راهبری عرصه عمومی مستلزم تخصص و دانش مرتبط است. با وجود افرادی که ساختارهای
پیچیده اجرایی، نظارتی، مقررات‌گذاری، سیاست‌گذاری در شهرداری و شورای شهر را نمی‌شناسند،
فرصت‌های محدود بازنگری سیاست‌ها برای تحقق توسعه و پیشرفت تهران و سایر کلان‌شهرها
را از دست می‌رود. با وجود تلاش‌های متعدد صورت گرفته، تهران به واسطه هدررفت
منابع و فرصت‌ها اکنون دارای نارسایی‌های ساختاری و اساسی است. به واسطه این نارسایی‌ها،
ظهور بحران‌های جدی متصور است، بدون هیچ‌گونه تعارف تداوم این روند تحت هیچ شرایطی
امکان‌پذیر نیست
.

شاید ماموریت اولیه مدیریت شهری تهران در دوره بعد، توقف فوری چالش‌های
خودساخته و سپس چاره‌جویی برای دگرگونی سیاست‌های مواجهه با تهران باشد، بحران‌های
قریب‌الوقوع تهران در حوزه‌های اقتصادی، ایمنی، حمل و نقل، انرژی، محیط زیست و
خدمات شهری محتمل‌اند و توقف این بحران‌های متصور و قریب‌الوقوع با شعار، گفتار
درمانی و ژست‌های روشنفکرانه و با توییت‌های سیاسیِ پوشالی و بادکنکی ممکن نیست.
هر دو جناح سیاسی باید یک بار برای همیشه دست از سیاست‌زدگی در اداره جسم وجان
فرسوده تهران بردارند و مسوولانه پایبند به اداره تخصصی تهران شوند. احزاب سیاسی باید
بدانند ژنرال‌های سیاسی که احیانا در حوزه حاکمیت ملی تجربه دارند نمی‌توانند در
حوزه مدیریت محلی کارآمد باشند. احزاب باید برای اداره شهر به‌ویژه شهرتهران تابع
الگوهای کارشناسی بوده و تخصص‌گرایی را به‌عنوان موضوعی کلیدی در نظر بگیرند.
همواره دیده می‌شود در تنش‌های بی‌اساس مدیران شهری (شورا و شهرداری) از هر بابی
سخن گفته می‌شود جز از محدوده قانونی اداره شهر. گاه دیده می‌شود نمایندگان شورا
حتی از سیاست خارجی نیز نمی‌گذرند، حال آنکه به راحتی از ۱۲ هزارمیلیارد تومان
درآمدهای ناپایدار شهرداری می‌گذرند یا درخصوص از بین رفتن عرصه‌های عمومی شهر
ناراحت نمی‌شوند. تهران تاب تنش‌های سیاسی و غیرکارشناسی ندارد. فرصت‌های آینده تهران
و فرزندان این شهر نباید در آتش رقابت‌های غیر کارشناسی، منفعت‌طلبی و مصلحت‌اندیشی
سیاسیون سوخته شود
.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا