یادداشت

محمد سالاری؛ رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران

تحقق حق بر شهر خواسته‌ای مدنی و قانونی

حق شهروندان نسبت به شهر، به معنای بیان، مطالبه و تجدید حقوق گروهی است که باید حقوقشان طی تخصیص و ایجاد فضا در شهر لحاظ شود. «حق بر شهر» یک حق انسانی است که شامل تعلق یافتن شهر بر شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری است.

حق بر شهر، یک مطالبه‌ اخلاقی است که بر اصول بنیادی عدالت بنا شده
است، حقوقی چندجانبه است نه فقط یک حق به فضای عمومی یا یک حق بر اطلاعات و شفافیت
در مدیریت محلی یا یک حق بر دسترسی به مرکز یا یک حق بر این یا آن خدمات، بلکه حق
بر یک تمامیت است که حق بر آن مطالبه می‌شود. در حقیقت مفهوم حق شهروندان نسبت به شهر
بر مجموعه‌ای از حقوق اشاره دارد و نه بر حقوقی فردگرایانه
.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امروز حق جمعی اکثریت ساکنان شهر،
بالاخص اقشاری که آسیب‌پذیر هستند
(سالمندان،کودکان، زنان، معلولان، محرومان،
فقرا و…) نادیده انگاشته می‌شود. از سویی بررسی اجمالی شیوه‌ تحولات توسعه شهری
تهران نشان‌دهنده‌ روندی مغایر با اصول بنیادین حق شهروندان نسبت به شهر است؛
چراکه این واژه بر حقوق شهروندان و برخورداری منصفانه‌ عامه‌ مردم از حقوق مرتبط
با تغییر و توسعه‌ شهری تاکید دارد و ساختار مدیریت شهری را ملزم به رعایت این
حقوق می‌کند؛ موضوعی که با ساختار حقوقی مدیریت شهری تهران سازگار نیست
.

در این بین به نظر می‌رسد مشارکت شهروندان و دخالت دادن آنها در تصمیم‌گیری‌های
کوچک و بزرگ شهر، می‌توانست حق به شهر را به پیامی موثر تبدیل کند، اما عدم پذیرش
این امر از سوی مدیریت شهری و اعمال اراده خود بر شهر، دشواری‌های شهر را دوچندان
کرده است. زیرا زمانی که رفتار مدیریت شهری به‌سان رفتار با شهر به‌عنوان بنگاهی
اقتصادی شده، بخش عمده‌ای از ذی‌نفعان(شهروندان) کنار گذاشته شده و در پی آن منطق سود
و ارزش مبادله بر فضای شهری تحمیل می‌شود. شاید از مهم‌ترین نمودهای خلع‌ید
شهروندان از فضای شهری، فروش تراکم ساختمانی باشد. ساخت مجتمع‌های بزرگ تجاری،
بزرگراه‌های عظیم و تونل‌های متعدد تهران به شهر ابعادی تجریدی بخشیده، در حالی که
شهروندان آن در مقیاسی انسانی زیست می‌کنند و طبیعتا نیازمند فضاهای اجتماعی و در
خور مقیاس محله هستند. اما حقیقتا چنین است؟ مگر اجرای پل صدر در تهران و عبور آن
از کنار پنجره‌ها و حریم خانه‌های مردم به قیمت زیرپاگذاشتن حق به شهر ساکنان این
منطقه نیست؟ مگر غیر از این است که تامین هزینه‌های این پل و سایر طرح‌های عمرانی
کم‌بهره در تهران از محل فروش ظرفیت‌های زیستی و حقوق شهری این نسل و نسل‌های بعدی
تامین شده ‌است؟ مگر ترافیک سنگین امروز تهران چیزی جز حق‌فروشی شهروندان است؟
ایجاد فرصت مشارکت در تصمیم‌گیری شهروندان درخصوص آنچه قرار است بر زیست زندگی روزمره
شهرها حاکم شود، یعنی طرح‌های توسعه شهری (معمولا جامع و تفصیلی) از دیگر بخش‌های
فراموش‌شده در این راستا است
.

طبیعی است که «شهر» بدون «شهروند» بی‌معناست
و شهروند علاوه بر آنکه باید از شهری که در آن زندگی می‌کند، مراقبت کند باید در
شهری برخوردار از حداقل‌های امکانات شهری زندگی کند
. بی‌توجهی
به حق به شهر و شهروندان، باعث شده تا سازمان‌های مردم‌نهاد در کوششی برای دستیابی
به تاثیر بیشتر روی تصمیمات شهری مختلف مانند: عدالت زیست‌محیطی، بی‌خانمانی،
حفاظت فرهنگی، عدالت شهری و… گرد هم می‌آیند
. جنبش‌های
اجتماعی که در قالب تشکل‌های مردمی شکل می‌گیرند، می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای
مداخله بیشتر شهروندان و متخصصان در شهر تاثیر بسزایی در تغییر و اصلاح سیاست‌های
شهری ایفا کنند که باید موردتوجه و حمایت قرار گیرند. بالاخره آنکه توجه بحق به
شهر، بیش از هر زمان دیگر برای شهر ایرانی به‌ویژه کلان‌شهر تهران ضروری است.
توجهی که در درجه اول باید از سوی مدیریت شهری تحقق پیدا کند
.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا