شهر

بهروز رستم‌پور شهردار بانه مطرح کرد:

سکونتگاه‌های غیررسمی بانه، حاشیه‌نشینی ثروتمندان

شهر بانه از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ رونق گرفت و با ایجاد بازارچه محلی مرزی برخی کالاهای لوکس هم‌اکنون این شهر به بهشت دست‌فروشان تبدیل شده است.

حاشیه‌نشینی در
تمام شهرهای ایران و شاید شهرهای بزرگ دنیا از قبیل بمبئی یا پاریس عمدتا محلی
برای اسکان فقرا، مهاجران، بیکاران، شاغلان مشاغل کاذب، اقشار ضعیف اقتصادی و …
است؛ اما شاید کمتر کسی باور کند که حاشیه‌نشینی در بانه را ابتدا مرفهان و
ثروتمندان باب کردند و سپس محلی شد تا اقشار ضعیف‌تر در سکونتگاه‌های غیررسمی
حاشیه این شهر کوچک مرزی سکنی گزینند. شهر بانه از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰
رونق گرفت و با ایجاد بازارچه محلی برای کالاهایی که تا پیش از این در انحصار
واردکنندگان کلان بود، به محلی برای ورود اجناسی تبدیل شد که بسیاری از مردم قبلا
باید ماه‌ها برای خرید آنها برنامه‌ریزی می‌کردند اما به برکت دستان کول‌برانی که
از کردستان عراق این اجناس لوکس را به بانه حمل و به مسافران و گردشگران می‌فروختند،
هم اکنون این شهر به بهشت دست‌فروشان تبدیل شده؛ دست فروشانی که شاید چندین برابر
بازاریان کلان‌شهرها درآمد داشته باشند و به خاطر نقدینگی فراوانی که در اختیار
دارند، ساکن باغ ویلاهای حاشیه شهر بانه شده‌اند. از همین روست که سکونتگاه‌های
غیررسمی بانه را حاشیه‌نشینی ثروتمندان نامیده‌اند تا این تناقض معنایی در کلام
نیز ظاهر شود؛ بهروز رستم‌پور شهردار جوان بانه که قرار است درآمد شهرش از محل
صدور پروانه ساخت و دریافت عوارض‌های نوسازی و پسماند اداره شود، گله‌مند است که
چرا ثروتمندان حاشیه شهر نه تنها مجوزی برای ساخت‌و‌ساز درخواست نمی‌کنند، بلکه
مدعی دریافت خدمات شهری برای محل سکونتشان هم هستند و هزینه این خدمات شهری را
باید شهرداری از محل دریافت عوارض از مردم فقیر شهر بپردازد. البته نگرانی‌های
دیگری نیز در زمینه ساخت‌وساز بدون رعایت اصول شهرسازی و خطرات ناشی از بلایای
طبیعی هم وجود دارد که امدادرسانی به ساکنان این نواحی را مشکل و گاه غیرممکن می‌کند.
مشروح دغدغه‌های شهردار بانه درباره حاشیه‌نشینی در این شهر را در ادامه می‌خوانیم.

آقای رستم پور، علل
ایجاد حاشیه‌نشینی در بانه را شرح دهید.

ایجاد سکونتگاه‌های
غیررسمی در بانه دو دلیل عمده داشت؛ نخست اینکه سیاست‌های مصرح در طرح‌های جامع و
تفصیلی که بانی آن وزارت راه و شهرسازی دولت سابق بود با اتفاق‌ها و رویدادهای سطح
شهر بانه هم‌خوانی نداشت. اداره کل راه و شهرسازی کردستان در دولت قبل طرح‌های
جامع و تفصیلی را بدون انجام مطالعات مناسب تدوین و تصویب کرده بود و مهندسان
مشاوری که برای نگارش طرح‌های جامع و تفصیلی بانه انتخاب شده بودند، کوچکترین
آشنایی با وضعیت شهر نداشتند و واقعیت‌های منطقه را در نظر نگرفته بودند. در
شهرسازی گفته می‌شود طرح‌های مادر شهری باید شناور باشد تا زیرطرح‌ها بر اساس آن
عملیاتی شوند در حالی که طرح‌های جامع و تفصیلی که برای بانه نگاشته شده، عمدتا
نظارت به مسایل کالبدی دارد و بافت فرهنگی ـ اجتماعی شهر در آن دیده نشده است.
نتیجه این طرح‌های جامع و تفصیلی بدون مطالعه این شده که این طرح‌ها در حال حاضر
قابلیت انعطاف ندارند و ما نمی‌توانیم با واقعیت‌ها و رویدادهای موجود در سطح شهر،
پروژه‌های عملیاتی جدیدی تعریف کنیم.

دلیل دومی که سبب
شد سکونتگاه‌های غیررسمی در حاشیه شهر بانه گسترده شود، افزایش تصاعدی روند
مسافرپذیری و ورود گردشگران به این شهر مرزی از سال ۸۲ بود. رونق تجای در بانه، به
افزایش نقدینگی و در دسترس بودن منابع مالی برای ساکنان منجر شد. این در حالی است
که محدوده شهر بر اساس طرح تفصیلی، تنها ۸۸۸ هکتار است ولی مردمی که منابع مالی در
اختیار داشتند، به ویلاسازی در حاشیه شهر بانه روی آوردند که عمدتا از محدوده مصوب
شهر خارج بود. برخی از سودجویان نیز از فرصت هجوم برخی روستاییان کردستان به بانه
برای دستیابی به فرصت‌های شغلی منطقه مرزی بانه سوءاستفاده کردند و بافت‌ها و پهنه‌های
جدیدی را در اطراف شهر در همین چند سال اخیر شکل دادند. در نتیجه شهری که در دهه
۸۰ کمتر از ۵۰ هزار نفر جمعیت داشت، ناگهان در ابتدای دهه ۹۰ نزدیک به یک‌صد هزار
نفر جمعیت را به خود دید؛ به این معنا که نرخ رشد جمعیت در بانه دو برابر میانگین
کشوری شد و توانست مقام اول نرخ رشد جمعیت را به خود اختصاص دهد.

بدیهی است که این
میزان جمعیت که فکری برای آنها در طرح‌های جامع و تفصیلی نشده بود، مسکن و خدمات
شهری می‌خواستند و از آنجا که دیگر زمینی در داخل شهر نبود، بیشترا به بافت‌های
حاشیه‌ای مهاجرت کردند. در حال حاضر بیشتر روستاهای اطراف بانه خالی از سکنه هستند
چراکه برای یافتن شغل در مراکز تجاری این منطقه مرزی به شهر کوچ کرده‌‌اند. بخش
دیگری از ساکنان بافت‌های حاشیه‌ای شهر نیز مهاجرانی بودند که از سایر شهرهای
کردستان با هدف کول‌بری یا قاچاق کالا به این شهر آمدند.

گفته می‌شود حاشیه‌نشینی
در بانه کمی متفاوت‌تر با سایر شهرهای ایران است، به این معنا که به دلیل وجود
نقدینگی بیشتر در این شهر، سازندگان در قطعات بزرگتر، ویلایی و مهندسی‌ساز اقدام
به ساخت مسکن کرده‌اند. آیا این موضوع واقعیت دارد؟

بله؛ البته آنطور
که گفته می‌شود حاشیه‌نشینان شهر بانه مرفه‌نشین هستند، صحت ندارد زیرا همانگونه
که قبلا هم گفتم بخش کمی از خانه‌های بافت‌های حاشیه بانه ویلایی و مربوط به اقشار
مرفه است و بیشتر حاشیه‌نشینان مهاجرانی هستند که برای فعالیت در مشاغلی چون کول‌بری
و قاچاق کالا به بانه کوچ اجباری داشته‌اند اما همین افراد نیز از آنجایی که
معمولا منابع مالی بیشتری نسبت به سایر مهاجران شهرهای دیگر در اختیار دارند،
قطعات زمین بزرگتری خریداری کردند و نوع ساخت و سازشان مهندسی‌سازتر از حاشیه‌نشینانی
است که در بافت‌های پیرامونی سنندج سکنی گزیده‌اند. مثلا انواع شناژهای افقی و
عمودی و نیز ساخت اسکلت‌های فلزی دارای نقشه‌های مهندسی‌ساز در خانه‌سازی بافت‌های
حاشیه‌ای بانه رعایت شده است. در واقع در ساخت‌و‌سازهای بانه شاهد نوعی نظارت
مهندسی غیرقانونی و خارج از ضوابط هستیم.

وضعیت فرهنگی
ساکنان چگونه است؟

موقعیت مرزی شهر
بانه و هجوم مردم از سایر شهرهای برخوردار به این نقطه مرزی برای خرید وسایلی که
ممکن است در سایر شهرها گران‌تر باشد، سبب شده تا ساکنان آن حتی اگر در مشاغل کاذب
مانند دست‌فروشی شاغل باشند، سطح درآمدی بالاتری داشته باشند. درآمد یک دست‌فروش
در بانه با دست‌فروش‌های سایر شهرها قابل مقایسه نیست. همین رفاه نسبی اقتصادی به
ارتقای سطح فرهنگی نیز منجر شده و در نتیجه وقوع جرم‌هایی که در دیگر شهرها در
بافت‌های حاشیه‌ای امری عادی است، در بانه نادر است. اما بزهی که در این شهر مشهود
است، قاچاق کالاهای گرانبهاست که با تصوری که مردم از قاچاق دارند هم متفاوت است.

آیا از نظر کالبدی
هم این تفاوت‌ها دیده می‌شود؟

مشکلاتی که در بافت‌ها
و پهنه‌های سکونتگاه غیررسمی دیگر شهرها از قبیل ضعف در ارایه خدمات شهری، مشکل در
تردد و تنگی معابر وجود دارد در بانه نیز دیده می‌شود. اگرچه خانه‌ها با مشکل
ریزدانگی مواجه نیستند، اما عرض معابر موجود در این محله‌ها گاه تا ۵/۲ متر هم
دیده شده که اگر پدیده‌های طبیعی در شهر رخ دهد، با بحران انسانی گسترده‌ای مواجه
خواهیم بود. جمعیت بانه به طور کلی ۱۲۰ هزار نفر است که چهل درصد آن را ساکنان
بافت‌های حاشیه‌ای در مساحتی نزدیک به ۴۳۳ هکتار تشکیل می‌دهند و این نشان از بزرگ
شدن ناگهانی و انفجاری شهر در تنها چند سال و کمتر از یک دهه اخیر دارد.

تا به حال چه
اقداماتی برای سکونتگاه‌های غیررسمی بانه انجام شده است؟

ما توانستیم اخیرا
به محدوده شهر وسعت بیشتری بدهیم و کل ۴۳۳ هکتار سکونتگاه غیررسمی بانه را به
محدوده شهر الحاق کنیم که این اتفاق در ماه‌های پایانی سال ۹۴ رخ داد و محدوده
جدید شهر به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری رسید. در واقع ۸۸۸ هکتاری که قبل‌تر
ذکر کردم، همان محدوده جدید شهر به اضافه سکونتگاه‌های غیررسمی آن است. همچنین طرح
جامع جدید شهر را هم‌زمان با محدوده شهر به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری
رساندیم. تنها چیزی که باقی مانده، طرح تفصیلی است. در طرح جامع همه لکه‌گذاری‌های
جدید شهر و بافت‌های جدیدی که باید به بافت‌های مشمول خدمات شهری اضافه شوند، دیده
شده است. اما ایجاد شبکه معابر جدید و اصلاح بافت‌ها که در طرح تفصیلی تنظیم می‌شود،
هنوز در شورای عالی تصویب نشده است. قرار است طرح تفصیلی هم‌زمان با طرح به‌سازی و
نوسازی شهری، یک‌جا و با همکاری شرکت عمران و به‌سازی شهری ایران تدوین شود تا
موازی‌کاری در طرح‌های شهری به حداقل برسد. این کار از اقدامات خوبی بود که در
دوره مدیریت دکتر آخوندی در وزارت راه و شهرسازی به اجرا درآمد.

آیا طرح‌های دیگری
هم در دست اجرا دارید؟

متأسفانه یکی از
اشتباه‌های وزارت راه و شهرسازی دولت قبل، اجرای سیاستی یک‌پارچه برای همه شهرها
بود. سیاست‌هایی که بدون نیم نگاهی به قالب فرهنگی ـ اجتماعی شهرهای مختلف تهیه و
تنظیم شده بود. به عنوان مثال در دولت قبل سیاست توسعه عمودی شهرها در دستور کار
قرار گرفت که این سیاست با بافت فرهنگی بانه هیچ سنخیتی نداشت و در نتیجه مردم استقبالی
از آن نکردند؛ بافت‌های فرسوده شهر به آپارتمان تبدیل شد و از آنجا که ساکنان این
بافت‌ها با فرهنگ آپارتمان‌نشینی خو نکرده‌اند، به خانه‌سازی ویلایی در اطراف شهر
بانه روی آوردند که در نتیجه گسترش حاشیه‌نشینی را در پی داشت. این هجوم به حاشیه
شهر، افزایش قیمت اراضی را هم در پی داشت.

آیا سکونتگاه‌های
غیررسمی بانه جرم‌خیز هستند و معضلات فرهنگی ـ اجتماعی حادی در آنها دیده می‌شود؟

همانطور که گفتم
حاشیه‌نشینی در بانه تفاوت‌های عجیبی با سایر شهرها دارد، در خصوص مشکلات فرهنگی ـ
اجتماعی هم این موضوع دیده می‌شود. اگر شما در سنندج نواحی حاشیه‌ای را کانون‌های
جرم و بزه تعریف کنید، در بانه اتفاقا مذهبیون هستند که در این بافت‌ها سکونت
دارند. وجود تعداد زیادی مساجد و حوزه‌های علمیه پرشور و پرکار و همچنین مردم
معتقد به مذهب، سبب شده تا نوعی خودایمنی در سکونتگاه‌های غیررسمی بانه ایجاد شود
و مردم خودشان از رشد بزه‌ و جرایم و ابتلای جوانان به انواع خلاف‌ها جلوگیری
کنند؛ این امر یکی از محاسن بافت‌های سکونتگاه‌های غیررسمی بانه محسوب می‌شود.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا