سهم عامه شهروندان از فضاهای شهری مغفول مانده است
یکی از موضوعات کمتر پرداخته شده بین موضوعات شهری، توجه به سهم عامه شهروندان از فضاهای شهری است. درباره تعاریف هرکدام از این دو؛ یعنی سهم شهروندان از شهر و فضاهای عمومی هم لازم است تعریف و تفکیکی وجود داشته باشد و بر همین اساس قوانین و آییننامههای اجرائی و حقوقی را تنظیم کرد. بسیاری از بخشهای محیط شهری تاثیر زیادی بر روح و روان شهر و شهروندان دارند، اما به عنوان عرصه و حریم خصوصی تلقی میشوند و مدیریت شهری نمیتواند در موردشان کار خاصی انجام دهد.
حتی آن بخشی که با نمایی آشفته و آغشته به انواع زوائد و رنگ و رورفتگی در منظر و دید عموم شهروندان است. از سوی دیگر در بخشهای قدیمی و مرکزی شهر، خانههای قدیمی و تاریخی زیادی وجود دارد که متعلق به افراد حقیقی هستند. ممکن است این افراد در گذر ایام بیتوجه به ارزش تاریخی بنا و نمای آن که در منظر عمومی قرار دارد، اقدام به تخریب جزئی یا کلی بنا کنند یا بخواهند بخشی از نمای ساختمان را با تابلو و کولر یا نمایی کاذب بپوشانند و در آن تغییر و تخریبهای دیگری انجام دهند که نمونههای آن را در سطح شهر به فراوانی میتوان پیدا کرد.
مسئله قابل توجه این است که مدیریت شهری به دلیل ضعف قوانین تاکنون امکان ورود به این نوع از دستکاری و آسیب زدن به نما و منظر شهری را نداشته است. در این سالها خیابانهای اصلی شهر به ویژه در بخشهای قدیمی مملو از این زوائد بصری و آشفتگی آزاردهنده بوده است.
دمیدن نور امید به ساختمانها و خیابانهای محدوده مرکزی شهر
ساختمانهایی متعلق به دهه ۳۰ و ۴۰ به بعد که قاعدتا هنوز میتوانند عمر زیادی داشته باشند و خاطرات بسیاری بسازند، اما با حذف زندگی از درون آنها و محلاتشان، تبدیل به محیطهایی با زندگی دوگانه روزانه و شبانه شدهاند و نمونه آن را میتوان در محدوده مرکزی شهر همچون خیابانهای انقلاب، ویلا، سمیه و طالقانی به فراوانی مثال زد و پیدا کرد.
این خیابانها در دهههای گذشته بخشی از زندهترین و پرطرفدارترین خیابانهای تهران بودند که قرار بود تبدیل به مرکزی برای اتفاقات بزرگ فرهنگی و اجتماعی باشند. به همین دلیل بوده که بسیاری از وزارتخانهها و مراکز دولتی و بانکی و بسیاری از برندهای قدیمی در این خیابانها نماینده و دفتر داشتهاند. در واقع قرار بر این بوده که این خیابانها شبهای روشن و خیابانهایی پرتردد و پرخاطره داشته باشند، اما شرایط شهری و اجتماعی و حتی سیاسی، این خیابانها را در نهایت تبدیل به خیابانهایی زنده در روز و تاریک و مرده و گاهی ناامن در شب کرد. خیابانهایی که از ساعتی به بعد تردد در آن محدود است.
با این وجود اگر در یکی، دو سال اخیر در همین محدوده مرکزی شهر تردد داشته باشید، متوجه تغییراتی شگرف و اثرگذار شدهاید که حاکی از تغییرات در کالبد و فضاهای عمومی است.
بسیاری از ساختمانهای قدیمی دوباره با همان معماری و ظاهر اصیل خود نوسازی و بدل به دفتر کار، گالری، کافه بوتیک هتل یا رستوران و سایر فضاهای عمومی شدهاند. به این شکل جریان زندگی را به شکلی پرشور دوباره به این خیابانها کشانده است. همین تغییرات هم در نهایت منجر به این شد که قیمت ملک و حتی املاک قدیمی و دارای هویت، در این مناطق تغییرات قابل توجهی داشته باشد.
آنگونه که از نظر کارشناسان حوزههای شهری و اجتماعی برداشت میشود، این تغییرات منطبق بر ذات واقعی شهر و نشانه زنده بودن آن است.
بازگشت به بافت مرکزی و رونق دوباره زندگی در آن
این بازگشت به بافت مرکزی و رونق دوباره زندگی در آن یکی از نمودهای زنده بودن شهر و باز پس گرفته شدن فضاهای عمومی شهر به دست شهروندان است.
یکی از عوامل زمینهساز چنین تغییرات و بازگشتهایی، بیتردید تصمیمات و اقداماتی است که مدیران شهری در این سالها در دستور کار قرار دادهاند. به صورت مشخص شهرداری تهران با اجرای پروژه حذف زوائد و پیرایش شهری، تغییراتی را در خیابان انقلاب حد فاصل جمالزاده تا بعد از میدان فردوسی ایجاد کرد که کمترین اثر آن تغییر حس و حال شهروندان و عابران در دید و منظر شهر است که پیش از این سرشار از آشفتگی و بینظمی بود. برگشت زندگی به محیطهای انبار گونه و متروکه، افزایش بهای املاک، رونق کسب و کار، افزایش رونق گردشگری و افزایش امنیت از دیگر آثار این پروژه بوده است که علاوه بر خیابان انقلاب به خیابانها و محدودههای شمالی و جنوبی این محور هم سرایت داشته است.
حالا دیگر کار اجرائی در زمینه پیرایش معابر، ساختمانها و گذرها برای کسبه و ساکنان این محلات و شهرداری تهران به یکی از ضوابط شهری و اصلی مهم در راستای حفظ هویت شهرها مورد وفاق است.
محمدجواد حقشناس، عضو شورای شهر تهران این رویکرد را به ویژه برای شهرهایی دارای سابقه تاریخی، دارای ضریب اهمیت بیشتر برشمرد و گفت: «شهرهایی که در تلاش هستند تا بتوانند پایداری فرهنگی و اجتماعی را به عنوان یک رکن شهری در ساختار خود مورد توجه قرار دهند، بیشتر به حفظ زندگی در کالبدهای قدیمی خود اهمیت میدهند. این روحیه در ایجاد حس تعلق شهروندان به محله و شهر و ایجاد فضاهایی برای خاطرات جدید در کنار حفظ خاطرات قدیمی تاثیر می گذارد.»
احساس تعلقبخشی و زیباییشناسی در عناصر شهری بخشی از خاطرات جمعی یک شهر است
وی ادامه داد: «این احساس تعلق بخشی از آن خاطرات جمعی یک شهر است که بین شهروندان مشترک است و یکی از عناصر اصلی از این حس که نقشی تعیین کننده دارد، زیبایی شناسی در عناصر شهری است. باید مراقب آنچه در شهر وجود دارد بود و کار بیشتری برای حفظ ساختمانها و بناهای شهری به عنوان یکی از وجوه هویتساز شهر صورت گیرد تا به دست فراموشی سپرده نشود».
حقشناس به عنصر زیباییشناسی اشاره میکند که علاوه بر انسان در همه عناصر زیستی وجود دارد و شهر هم تلاش میکند آن را در کالبد خود نگه دارد. او میگوید: «در دورهای شاهد بیتوجهی به نمای بیرونی ساختمانها و فضاهای عمومی در منظر دید شهروندان بودیم. از گذشته و حتی تا امروز کولر و اسپیلت و سیم ها و اتصالات ساختمان یا تابلوها و برچسب ها جزئی از نمای ساختمان بودهاند که بدون هیچ نظمی نمای ناهنجاری ایجاد کرده اند. اگرچه این موارد هنوز هم وجود دارد، اما در مسیرهای پرتردد شهر تا حد زیادی کاهش داشته است».
این عضو شورای شهر تهران یک قدم آن طرفتر هم گذاشته و میگوید این اضافاتی که در نمای ساختمان وجود دارد، در نگاه میهمانان و گردشگران خارجی که وارد شهر میشوند، صحنهای نامنظم و ناراحت کننده را به وجود میآورد؛ در حالی که ایرانیها به زیبایی و نظافت شهرت دارند. این بی نظمی در بیرون خانه در این سالها تبدیل به شرایط غیرقابل پذیرشی شده بود. باید برای این شرایط اقدامی صورت میگرفت که پروژه حذف زوائد و پیرایش شهری در جداره های چند محور اصلی شهر تهران یکی از این اقدامات مهم بود و توانست الگویی برای بخشهای دیگر شهر باشد.»
مالکان و ساکنان نمیتوانند هرگونه که میخواهند با ساختمانهای تاریخی رفتار کنند
حقشناس به راستههای فرهنگی و تاریخی که در این سالها در شهر تهران بازپیرایی شدهاند، اشاره کرد و گفت: «در جریان بازپیرایی و اصلاحات نماهایی که در مسیرهایی مثل خیابان انقلاب، ناصرخسرو، میدان بهارستان تا سرچشمه یا خیابانهای دیگری در جنوب تهران صورت گرفت، تلاش شد ساختمانهای دارای ارزش تاریخی که با انواع اتصالات، سیم برق و کابلهای مختلف، تابلوهای بزرگ و کوچک و مندرس یا کولرهای آبی و گازی و… خفه شده بود را نجات دهند تا شهروندان بتوانند نمای واقعی این ساختمانها را ببینند.»
این عضو شورای شهر تهران تاکید دارد که لازم است پس از چند سال که از اجرای این پروژهها گذشت، به سمت سیاستگذاری برویم و مالکان و ساکنان در ساختمانها را مکلف به اجرا کنیم. او در این باره میافزاید: «این موضوع باید مورد تاکید باشد که مالکان و ساکنان نمیتوانند به هر شکلی که میخواهند با این ساختمانها و به ویژه نمای بیرونی آنها برخورد کنند؛ چراکه آن ملک جزو سرمایههای شهر است و میتوان از آنها خواست تا از این سرمایهها با رعایت این ضوابط استفاده کنند و در صورتی که به هر شکل به آنها آسیبی بزنند، جرائمی برایشان در نظر گرفته خواهد شد».
حقشناس به رضایت نسبی که بسیاری از مالکان و ساکنان ساختمانها در مسیرهای بازپیرایی شده محور انقلاب داشتهاند، اشاره کرد و گفت: «این پروژهها روی حس و حال مردم تاثیر داشته و در عین حال بسیاری از مالکان ساختمان متوجه ارزش ملکشان شدهاند. بسیاری از آنها فکر میکردند ساختمانشان مندرس و کلنگی است و میخواستند با تخریب، آن را تبدیل به پاساژی چندین طبقه کنند اما وقتی دیدند مدیریت شهری توجه میکند و ساختمانهایی با بنای آجری و قدیمی مورد توجه و استقبال نسل جدید است، نظرشان تغییر کرد».
یکدست کردن بناها و فضاهای عمومی لزوما اتفاق خوبی نیست
این عضو شورای شهر تهران در عین حال انتقادی هم به این اقدامات دارد و می گوید: «یکدست کردن بناها و فضاهای عمومی لزوما اتفاق خوبی نیست؛ چراکه هرکدام از این ساختمانها از نظر شناسنامه، ویژگیها و دورههای زمانی خاص و معماریها متفاوتند و نباید برخورد یکدست با آنها داشته باشیم. باید توجه کرد که یک راسته فرهنگی ممکن است روح واحد داشته باشد، اما هرکدام از ساختمانها شناسنامه مجزای خودشان را دارند و باید درباره این موارد و تکهها توافق باشد و مدل اجرائی مطابق با هویت خیابان باشد. در عین حال برای هماهنگی در مورد رنگ و مواد به کار گرفته شده و استاندارد و کیفیت هم خوب بود که با مالکان و کسبه هماهنگ میشد؛ چراکه در این صورت آنها این تغییرات را جزئی از ساختمان میدانستند و از آن مراقبت هم میکردند.»
حقشناس تصریح کرد: «لازم بود ضوابطی به عنوان قانون ابلاغ میشد تا همه ساکنان و مالکان در سالهای بعد هم این موارد را در نمای ظاهری رعایت کنند. مثلا نمای آجری حفظ شود یا در نما هیچ لوله و اتصالات و کولری نباشد یا اگر سردر قدیمی وجود دارد باید حفظ شود. اما اینکه رنگ تابلو چه رنگی است و… دیگر به سلیقه ساکنان و مالکان گذاشته شود و باید درباره این موارد پس از چند سال به توافقی برسیم تا هم شهر حفظ شود و هم حقوق مالکانه شهروندان رعایت شود.»
با همه این توصیفات و توضیحات، برخی از بخشهای شهر تهران همچون خیابان انقلاب، مسیرهایی تاریخی شهر هستند که تهرانیها و حتی همه ایرانیها با آنها خاطرات زیادی دارند. بسیاری از کوچهها و ساختمانها در این خیابان بخشی از سرمایهها و هویت شهریاند که تکرار شدنی نیستند.
نسل جوان در تلاش برای حفظ هویت تاریخی و فرهنگی است
با تخریب یا تغییر شکل آنها این سرمایه و هویت هم آسیب میبیند و از دست میرود. بخشهای زیادی از این فضاهای عمومی که خاطره نسل گذشته هستند، امروز مورد توجه نسل جوان هم قرار گرفتهاند و بسیاری از کافهها و رستورانها و دفاتر کاری و اداری شرکتهای مدرن امروزی مانند استارتاپها در این فضاهای قدیمی شکل گرفتهاند.
مدتهاست بافت قدیمی خیابان انقلاب تبدیل به نقطهای از شهر شده که شهروندان و جوانان از هر نقطهای از شهر برای تفریح و سرگرمی و برنامههای هنری و… به آنجا میآیند. در عین حال این محیطهای جدید برای دانشجویان و جوانان محلهایی برای گفتگو و تغییراتی مثبت و البته مشاغلی جدید شده است. در این محدوده شاهد ایجاد تئاترهای خصوصی و گالریهای متعدد، کتابفروشیهایی با رویکرد ترکیبی با کافهها و گالریها و کافههایی با معماری و سبکهای جدید هستیم که عملا به رویکرد فرهنگی این محله رونق داده و آن را دوباره زنده کرده است. در واقع میتوان این طور گفت که نسل جوان با رویکردهای جدید و تلاشی که برای هویت تاریخی و فرهنگی خود دارد، فضاهایی ترکیب شده بین قدیم و جدید را انتخاب کرده و همزمان بخش مهمی از هویت و تاریخ شهر را نیز حفظ و زنده کرده است.