معماری

امیرمحمد اخوان، معمار:

اولین چالش در طراحی فضای شهری فقدان تعریف آکادمیک است

امیر محمد اخوان، کارشناسی ارشد معماری شهید بهشتی و دانشجوی دکتری شهرسازی است که از سال ۷۰ تا ۷۸ با مهندسان مشاور کار کرده. وی در سال ۷۸ شرکت مهندس مشاور شهرساز زنده رود را تاسیس کرده است که علاوه بر پیگیری پروژه های شخصی، مشاور همکار سه مهندس مشاور به جهت تعریف و مشارکت در پروژه های بزرگ مقیاس شهری مانند طرح تفصیلی اصفهان که همکار مهندس مشاور شارستان،در طرح نوسازی و بازسازی بافت تاریخی در حوزه شرق شیراز مشاور ۱۷ پروژه مهندس مشاور شهر و خانه و در پروژه بدنه سازی کمربند شهر اصفهان مهندس مشاور شرکت آپکو بوده است. دفتر وی در حوزه معماری، معماری منظر و طراحی شهری فعالیت می کند. طرح نهضت ملی مسکن، طرح لنداسکیپ مجموعه اجلاس اصفهان، طرح بازآفرینی منطقه ۱۵ اصفهان،طرح ساحلی شهر جدید تیس چابهار، طرح جداره سازی بلوار شهر قم بخشی از فعالیت های وی است.

این معمار در پرونده خود سابقه تدریس در دانشگاه را نیز دارد.

به نظر شما چه چالش‌هایی در طراحی فضاهای شهری وجود دارد؟

اولین چالشی که در ایران با آن مواجه هستیم فقدان تعریف درست از فضای شهری در دانشگاه همچنین در ذهن حرفه مندان حتی افراد خبره هست .تعریف درست مبنای دیالوگ با کارفرماست در فقدان آن مسیر درست طی نمی شود و سبب می شود که طرح به نتیجه ای که مد نظر آن بوده است، نرسد. فقدان مبانی نظری در ترمینولوژی طراحی شهری کماکان وجود دارد و روز به روز مورد بی توجهی بیشتری واقع  و اختلاف نظرها هم در این زمینه بیشتر می شود.

دوم اینکه طراحی فضای شهری به جهت اینکه متولی معینی ندارد در حد مطالعات و ارائه طرح رها باقی می ماند. از دیگر سو، شهرداری، دولت و نهادهای اجتماعی اتحاد لازم را ندارند که در کنار هم کار را به نحو احسن اجرا کنند. 

سومین مورد این است که فضای شهری مثل ساختمان ها به ویژه در بخش خصوصی، بعد از طراحی و اجرا و واگذاری ارزش افزوده ندارد و مورد استفاده عامه مردم است. از این نظر چون بازگشت سرمایه در شرایط کنونی اقتصادی ایران ندارد مورد توجه نهادهای دولتی و  خصوصی نیست. 

به علاوه طراحی فضای شهری، طراحی بین دو دیسیپلین طراحی شهری و  منظر شهری است که باز بی توجهی به این دو دیسیپلین باعث می شود که معماران و سازندگان پروژه های عمرانی در این طرح ها ورود کنند و طرح شهری را به طرحی عمرانی تغییر دهند.

چالش آخر نیز بحران اعتماد مردم به حاکمیت و دستگاه های دولتی برای مشارکت های اجتماعی در فضای شهری است که معمولا این پروژه ها مورد بی توجهی قرار می گیرد. وقتی مردم خواهان این پروژه ها نباشند، قطعا نمودی در زندگی مردم نخواهد داشت و طرح تحقق پیدا نمی کند.

نظر شما درباره معماری بومی و محلی چیست؟

مکانی که مختصات فرهنگی و سبک زندگی مردم شکل و شمایل محل را طی زمان های مختلف تغییر می دهد اصطلاحا در بخش مصنوع کار شهری یا روستایی، معماری بومی نامیده می شود. وقتی صحبت از بوم یا اکو می کنیم در مقوله های معماری محیطی و منظر کما اینکه با بوم شناسی و اکولوژی در واقع تطبیق داده شده بر رویکردهای زیست محیطی، ارزش های فرهنگی مبتنی است، وقتی صحبت از معماری بومی می کنیم نشات گرفته از بوم و به نوعی معماری است که در سالهای قبل که صحبت از توسعه پایدار نبوده، این معماری با مولفه های توسعه پایدار به لحاظ برخورد با محیط زیست، فرهنگ عامه و اقتصاد جامعه تطبیق داشته است . معماری بومی آنقدر گستره وسیعی دارد که معماری محلی را به نوعی یا تحت شعاع خود قرار می دهد یا معماری محلی، محلی از اعراب ندارد. معماری بومی چون به ارزش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ مردم توجه می کند، از پایین به بالا شکل گرفته؛ یعنی بر اساس نیاز مردم در کانتکس اجتماعی در اقلیم های گرم و خشک ، سرد و معتدل، گرم و مرطوب است. فارغ از اینکه در مدهای دنیا چه اتفاقی می افتد این معماری به شرایط اقتصادی،اقلیمی و فرهنگی منطقه توجه دارد؛ بنابراین بسیار قابل توجه در هر کشوری از جمله ایران است.

معماری کنونی اصفهان چقدر در امتداد معماری بومی این شهر است؟

یکی از معضلات معماری اصفهان  معاصریت آن است به این معنا که هم این زمانی باشد و حرف روز را بزند و هم بتواند اصالت خود را حفظ کند. حرف به روز بودنش را متناسب با فضاهای معاصر و مدرنی که در همه جای دنیا هست تا حدی دارد پیش می برد ولی اصالت خود را فراموش کرده است. اگر پروژه ای را در اصفهان ببینید ممکن است در بابلسر و تهران  و هرجای دیگر ایران هم نظیر آن وجود داشته باشد.  رنگ و بو و لهجه اصفهانی را از دست داده است و خیلی از معماران مدرن امروز فکر می کنند اگر بخواهند اصالت ها را حذف کنند، نمی توانند حرف مدرن بزنند. معماری کنونی اصفهان از نظر من نمره قبولی ندارد و این معماری در هرجا و هر مکان دیگری هم دیده شود و ریشه های معماری که در مکتب اصفهانی داریم و هم در مفاهیمی که در تاریخ و تمدن ما وجود داشته را نادیده گرفته است، البته این اتفاق در معماری غالب اصفهان به خصوص پروژه های مسکونی رخ داده است اما بعضا در اندک پروژه های عمومی رنگ و بوی معماری اصفهان را می توان دید.

برای مرمت بناهای تاریخی به چه نکاتی بهتر است توجه شود؟

عنصر اصلی برای متخصصین مرمت، داشتن عشق به این حوزه است؛ به این معنی که معماری کردن، نوعی کتاب نوشتن است و از معماری استفاده کردن، نوعی کتاب خواندن و مرمت کردن، بازخوانی یک کتاب است. تا عشقی به جنس کار نباشد کارکردن جز وقت تلف کردن نیست.

وقتی عشق وجود داشته باشد، استانداردها و منشورهایی برای نحوه برخورد با انواع و اقسام بناها و پهنه ها و مجموعه های با ارزش وجود دارد که مصوب کنوانسیون های بین المللی هستند و می توان بر اساس آنها کار کرد. از طرف دیگر آنچه در ایران به آن بی توجه هستیم، مسئله احیای ابنیه است. در ایران به مرمت کالبدی و فیزیکی بنا می پردازیم؛ اما به احیا آن فکر نمی کنیم. اگر فقط مرمت کنیم و کارکرد مناسب برای ابنیه در نظر نگیریم بنا ممکن است دوباره دچار فرسودگی شود  و دوباره مجبور به مرمت شویم.

 بین معماری و فضای شهری ارتباطی وجود دارد؟

معماری اگر معماری باشد با فضای شهری ارتباط برقرار می کند. معماری موفق باید بتواند با زمینه های پیرامونی اش گفتگو کند و ارتباط لاینفکی بین معماری و فضای شهری وجود دارد. مدتی است صحبت از معماری زمینه گرا شایع شده است در حالی که زمینه گرایی از اصول معماری پایدار است. معماری یا فضای شهری است یا محیط شهری اند بنابراین این ارتباط بسیار تنگاتنگ و جدی است و باید به آن توجه بیشتری کرد.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا