غلامرضا معصومی، رییس سابق سازمان اورژانس کشور و استاد مدیریت بحران و سلامت در بلایا، دانشگاه علومپزشکی ایران
جامعهشناسی بحران در عصر تحریم و تهدید؛ بیاعتمادی اجتماعی، بزرگترین مانع تابآوری

سایه تهدید «مکانیسم ماشه» و جنگ روانی ناشی از آن، امروز بیش از اقتصاد، روان و انسجام اجتماعی ایران را نشانه گرفته است. در چنین شرایطی، بحث «تابآوری اجتماعی» به کلیدواژهای حیاتی بدل شده است؛ مفهومی که از جامعهشناسی تا مدیریت بحران، از روانشناسی تا سلامت عمومی، در کانون توجه قرار دارد. کارشناسانی چون غلامرضا معصومی بر این باورند که با آموزش عمومی، اعتمادسازی و طراحی ساختارهای انعطافپذیر، میتوان از بحرانها نهتنها عبور کرد بلکه قویتر شد.
سایه تهدید مکانیسم ماشه
ایران در ماههای اخیر تجربه یک جنگ دوازدهروزه را پشت سر گذاشته و بلافاصله پس از آن با تهدید مکانیسم ماشه و تبعات روانی آن مواجه شده است. به گفته تحلیلگران، بازگشت تحریمها بیش از آنکه اقتصاد ایران را دچار شوک کند، اثرات روانی و اجتماعی دارد؛ بهویژه آنکه «بمباران رسانهای و روایتهای ناامیدکننده» میتواند انسجام اجتماعی را فرسایش دهد.
غلامرضا معصومی، استاد مدیریت بحران و سلامت در بلایا، تاکید میکند که در چنین شرایطی، تنها راه کاهش آسیبها و عبور از بحران، تقویت تابآوری اجتماعی از مسیر آموزش، شفافیت و اعتمادسازی است.
تابآوری در جامعهشناسی بحران
تابآوری مفهومی جدید در جامعهشناسی است که از حوزههای دیگر مانند روانشناسی، مدیریت بحران، اکولوژی و… وارد این رشته شده است. درواقع، در نظریههای کلاسیک جامعهشناسی از اصطلاح «تابآوری» استفاده نمیشد بلکه انسجام اجتماعی، پایداری و بازتولید نظم اجتماعی پس از بحران مطرح میشد. مثلا «امیل دورکیم» در کتاب خودکشی به مسئله «بحرانهای اجتماعی و انسجام» میپردازد. «تالکوت پارسونز» در نظریه سیستم اجتماعی در دهه ۵۰ میلادی، بحران را «اختلال» و پایداری را «بازگشت به تعادل» میداند که از جمله وظایف سیستم اجتماعی است. این رویکرد درواقع همان منطق اولیه تابآوری است که بهطور مشخص، در نیمه دوم قرن بیستم وارد جامعهشناسی شد.
در اکولوژی نیز واژه «resilience» یا تابآوری از سال ۱۹۷۳، برای توضیح توان یک اکوسیستم در بازگشت به حالت اولیه پس از شوک بهکار رفت. در همین سالها، روانشناسی نیز تابآوری را بهمعنای توان فرد برای کنار آمدن با آسیبها و فشارها بهکار گرفت. پسازآن، جامعهشناسان نیز استفاده از مفهوم تابآوری را مورد استفاده قرار دادند تا به بحث درباره جوامع آسیبدیده از جنگ، فقر، بلایای طبیعی و… بپردازند.
فلسفه تابآوری در برابر بحران
با شدت گرفتن بلایای طبیعی، تغییر اقلیم، پاندمیها و تهدیدات تروریستی، تابآوری به ادبیات اصلی جامعهشناسی بحران راه یافت. «اولریش بک» در نظریه جامعه ریسک بر این نکته تاکید داشت که بحرانها جزء لاینفک زندگی مدرناند و جوامع باید به جای انکار، آماده سازگاری باشند.
معصومی نیز با اشاره به همین روند میگوید: «تابآوری تنها مقاومت نیست، بلکه توان بازگشت به وضعیت عادی و حتی ارتقای ظرفیتها پس از بحران است. نخستین اشارههای بینالمللی به تابآوری در بحران در «سند یوگوی» (۲۰۰۵) دیده میشود، اما نقطهعطف آن «چارچوب سندای برای کاهش خطر بلایا» (۲۰۱۵–۲۰۳۰) است که بهطور مشخص، تابآوری را بهعنوان یک راهبرد کلان جهانی در مواجهه با بحرانها مطرح میکند.»
لایههای سهگانه تابآوری
معصومی فلسفه تابآوری را بسیار ساده میداند: «بحران را نمیتوان کاملا حذف کرد، اما میتوان جامعه و سیستم را آماده کرد که درصورت وقوع بحران، توان بازگشت به وضعیت عادی و حتی قویتر شدن را داشته باشد. نمونه کلاسیک آن ژاپن است؛ جایی که زلزلههای شدید زندگی روزمره را مختل نمیکند؛ زیرا زیرساختها و آموزش عمومی، تابآوری را به یک فرهنگ بدل کرده است.» به گفته وی، تابآوری اجتماعی در سه لایه قابل تبیین است:
- کاهش آسیب (Mitigation): از ساختوساز مقاوم در برابر زلزله تا طراحی زیرساختهای پایدار.
- آمادگی (Preparedness): آموزش و تمرین مداوم برای شرایط اضطراری.
- بازیابی و تقویت (Recovery & Adaptation): بازگشت سریع جامعه به وضعیت عادی و حتی اصلاح و تقویت ساختارها.
این منطق در سطح فرد، جامعه و سازمان قابلاجراست. برای مثال در بخش سلامت، کارخانه داروسازی باید بتواند در زمان بحران، خط تولیدش را از داروی کمکاربرد به داروی حیاتی تغییر دهد. یا در آموزش، مدارس و دانشگاهها باید ذهنیت دانشآموزان و دانشجویان را برای مواجهه با انواع بحرانها آماده کرد.
چالش اعتماد اجتماعی
از منظر جامعهشناختی، بزرگترین تهدید تابآوری، بیاعتمادی اجتماعی است. تجربه جنگها و تحریمها نشان داده است که در صورت نبود اعتماد به نهادهای رسمی، مردم به رفتارهای هیجانی مانند هجوم به بازار ارز و طلا روی میآورند. معصومی میگوید: «نخستین گام در تقویت تابآوری، ایجاد اعتماد متقابل میان دولت و جامعه است. شفافیت و اطلاعرسانی درست ابزارهای کلیدی برای جلوگیری از فرسایش انسجام اجتماعیاند.»
آموزش و آمادهسازی بلندمدت
تابآوری نیازمند آموزش سیستماتیک است؛ آموزشی که از مدارس آغاز شود و در دانشگاهها و نهادهای اجتماعی ادامه پیدا کند. به باور معصومی، نبود نهادینهسازی آموزش بحران در ایران، یکی از چالشهای جدی در برابر تقویت تابآوری است. او تاکید میکند که آموزش و پرورش، دانشگاهها و رسانهها باید ذهنیت شهروندان را برای مواجهه با بحرانهای پیچیده آماده کنند.
تابآوری به مثابه فرهنگ اجتماعی
معصومی یادآور میشود: «تابآوری بیش از آنکه یک مفهوم فنی باشد، یک نگرش اجتماعی و فرهنگی است. جامعهای تابآور است که امید واقعگرایانه، اعتماد متقابل و ساختارهای انعطافپذیر داشته باشد. در غیر این صورت، هیچ جامعهای توان مقاومت در برابر بحرانهای عصر جدید را نخواهد داشت.»
به گفته او، تحقق این نگرش مستلزم آموزش مستمر، مدیریت منابع حیاتی، شفافیت نهادی و آمادگی برای تغییر سریع عملکرد در بحران است.
جمعبندی
بحرانهای سیاسی، اقتصادی یا روانی اجتنابناپذیرند. اما همانطور که غلامرضا معصومی تاکید میکند، تابآوری تنها به معنای بقا نیست، بلکه فرصتیست برای بازسازی و تقویت جامعه. سایه تهدید مکانیسم ماشه بیش از آنکه اقتصاد ایران را متاثر کند، آزمونی برای انسجام روانی و اجتماعی جامعه است. پاسخ به این آزمون در یک واژه خلاصه میشود: اعتماد.
موضوع مرتبط:
محمد لاهوتی، رییس کمیسیون توسعه صادرات غیرنفتی اتاق بازرگانی ایران
مکانیسم ماشه؛ تهدید روانی یا اقتصادی؟




