یادداشت
مهدی زارع، پروانه پیشنمازی و علیرضاسعیدی

آموزه‌های عمومی از زلزله 91 «ورزقان»

پنج سال از زمین‌لرزه 21 مرداد 1391 وزرقان آذربایجان شرقی گذشت. مروری بر درس‌های اجتماعی این رخداد و اهمیت آن در مساله مدیریت بحران می‌تواند برای رخداد‌های بعدی راهگشا باشد.

دو زمین‌لرزه پی‌در‌پی
در ساعت‌های 16:52 و 17:03، 21 مرداد
91 در
آخرین روزهای ماه مبارک رمضان در منطقه‌ای که مردم عمدتا به کشاورزی و دامپروری
اشتغال دارند 306کشته به همراه آورد
.

ایجاد ترافیک سنگین در اغلب معابر عمومی
و اصلی شهری تا ساعت‌ها پس از زلزله به علت خروج عموم ساکنان از همان لحظات نخسین
حادثه تا ساعت‌ها پس از آن، خصوصا اطراف بافت‌های فرسوده و پارک‌ها و مکان‌های
اسکان عموم مردم در خارج از خانه بود. آشفته شدن روند زندگی عموم مردم ساکن در
اهر، ورزقان، خواجه، هریس و تبریز موجب خوابیدن شب‌ها در پارک، نرفتن بر سر کارها
و زیر سقف منازل طی سه روز نخست حادثه، تغییر در شیوه تغذیه و استفاده از غذاهای
حاضری و غذا خوردن بیرون از منزل شد. آشفته شدن روند ترافیک به علت رفتارهای خارج
از روند معمول زندگی ساکنان و تغییر ساعت پیک ترافیک و ایجاد گره‌های ترافیکی در
نزدیکی پارک‌ها و فضاهای باز و بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و امدادی بودکه به
مجروحان حادثه زلزله ارائه خدمات می‌دادند. ایجاد و گسترش شایعات با موضوعیت فعال
شدن مجدد گسل‌های شهر تبریز و احتمال وقوع زلزله‌های احتمالی بعدی و خطرات و اثرات
آن به‌صورت گفت‌وگو‌های عمومی و عادی در حداقل دو هفته اول بعد از رخداد درآمد.
بخشی از مدیریت شهری و دولتی از ارائه خدمات به شهروندان به جهت درگیر شدن در
مدیریت بحران منطقه آسیب‌دیده خارج شد. درگیر شدن امکانات و تجهیزات مدیریت شهری
تبریز خصوصا در بخش‌های خدماتی که به جهت اعزام به منطقه زلزله زده در چند روز
نخست امکان ارائه خدمات مستمر و کافی نداشتند و درگیر شدن سازمان‌های مرتبط با
خدمات شهری همچون توزیع آب، توزیع برق، خدمات بهداشتی، درمانی با موضوع ارائه
خدمات به منطقه آسیب دیده و مجروحان و مصدومان اعزامی از منطقه به بیمارستان‌ها
موجب اخلال در خدمت‌رسانی عادی در مورد این خدمات شد
.

پناهگیری از اصول اولیه آموزشی در زمینه
کاهش خسارات جانی بوده و به‌عنوان مهم‌ترین عامل در این زمینه مورد تاکید کارشناسان
است. در زلزله 1391 ورزقان، با توجه به مصاحبه‌های انجام شده و گزارش‌های خبرگزاری‌های
رسمی پناهگیری مورد اقبال عمومی واقع نشده و اغلب ساکنان شهر تبریز به‌جای
پناهگیری در اولین فرصت اقدام به خروج از منازل خود کرده‌اند. آنچه بر اساس
اطلاعات خبرگزاری‌ها از لحظات پس از زلزله به‌صورت تصویری مستند شده، نشان می‌دهد
که خروج مردم از ساختمان‌ها و حضور در مقابل منازل و نزدیک‌ترین چهار‌راه به منزل
خود بوده است. در کامنت‌هایی که مخاطبان ذیل اغلب این گزارش‌های تصویری گذاشتند
کمتر به پناهگیری اشاره شده و اغلب تاکید بر ترس و خروج سریع از ساختمان‌ها و
سرپناه‌های مسکونی و تجاری بوده است. تنها چند فیلم کوتاه از لحظات وقوع زلزله در
شهر تبریز وجود داشت که همه آنها متعلق به دوربین‌های مدار بسته مراکز تجاری است
که در تمامی تصاویر ثبت شده مردم بدون پناهگیری، به سرعت از مراکز تجاری خارج می‌شوند.
با توجه به نتایج مصاحبه‌های انجام شده بیش از 60 درصد ساکنان تبریز در روز حادثه
زلزله‌ای شدید و بسیار شدید را برای نخستین بار تجربه کرده‌اند، مطابق نتایج نحوه
عملکرد در لحظه احساس زلزله عموم مردم تبریز در صورت تجربه وقوع یک زلزله بزرگ، با
شدت بالای 7 ریشتر به ترتیب به‌صورت زیر عمل خواهند کرد
:

1- فرار از خانه
(36
%)

2- عدم حرکت و عکس‌العمل
(28
%)

3- فرار به بخش‌های
امن‌تر درون ساختمان (25
%)

4- پناهگیری صحیح
(11
%)

دلیل این امر مطابق پاسخ‌های دریافتی
ریشه در ترس و اضطراب شدیدی دارد که عموم مردم در لحظه وقوع حادثه در خود تجربه کرده‌اند،
به‌صورتی که 67 درصد پاسخ‌دهندگان احساس خود را در لحظه تجربه زلزله، ترس و اضطراب
اعلام کرده‌اند. بنابراین مطابق درصد‌های اعلام شده فوق 64 درصد عموم مردم بر اثر
ترس و اضطراب یا هیچ حرکتی در جهت نجات جان خود نکرده‌اند یا به خارج از خانه فرار
کرده‌اند این در حالی است که بر میزان آشنایی با شیوه پناهگیری 71 درصد مردم حداقل
تا حدودی با شیوه صحیح پناهگیری آشنا بودند. جالب آنکه حتی تجربه این زلزله و آگاه
شدن مردم نسبت به تعداد کشته‌ها و میزان خرابی‌ها نیز موجب نشده است که مردم با
جدیت بالاتری به اهمیت آموزش بپردازند به‌صورتی که در پاسخ به سوالی درخصوص میزان
تلاش برای آموختن شیوه صحیح پناهگیری تنها 27 درصد با جدیت زیاد به‌دنبال یاد‌گیری
روش‌های صحیح پناهگیری در لحظه وقوع زلزله رفته‌اند
.

در شیوه‌های آموزشی موثر در پناهگیری
عموم مردم باور دارند که آموزش‌های غیررسمی تاثیر بیشتری بر یاد‌گیری آنها در موضوع
پناهگیری دارد و نقش رسانه‌ها را در مرحله دوم می‌دانند و جایگاه آموزش‌های رسمی
را با 6 درصد در جایگاه آخر در شیوه‌های آموزشی می‌پندارند
.

نکات زیر را می‌توان به‌عنوان حاصل
مطالعه ارائه کرد
:

1- مردم مناطق
زلزله زده ورزقان با رخداد حادثه پيش‌بيني نشده عملا روند عادي زندگي خويش را با
از دست دادن نزديكان و بستگان و اعضاي خانواده مختل شده یافتند. فشارهاي رواني در
چنين زمانی به حدي بود كه گاه موجب آسيب‌هاي روانی دائمي در افراد مصيبت ديده شد.
معضل مهم در كشور فقدان كمك‌هاي روانشناختي پس از وقوع سانحه بوده است. اين نوع كمك‌ها
بايد به‌صورت ايجاد سلول‌هاي كمك روانشناختي در مناطق گوناگون فاجعه ديده بر حسب
مورد به مردم عرضه شود و روند بهبودي نسبي افراد مورد نظارت دائمي قرار گيرد
.

2- در مناطق زلزله‌زده
گاه پيش مي‌آيد كه افراد از سه نسل پي‌درپي – از پدر بزرگ تا نوه – با هم كشته مي‌شوند.
در اين ميان بستگان ديگر به دليل مسائل و اختلافاتي كه قبلا داشته‌اند، با دخالت
در يك دعواي حقوقي موجب پيچيده‌تر شدن موضوع مي‌شوند
.

3- به دليل سرازير
شدن كمك‌هاي مردمي به منطقه وزرقان به ویژه جاده تبریز- ورزقان، مردم کم بضاعت از
منطقه‌هاي اطراف با هجوم به كانون يا كانون‌هاي فاجعه، موجب افزايش مصنوعي جمعيت منطقه
حداقل به‌صورت موقتی شدند. اين موضوع با استقرار بعضا دائمي مهاجران در زمين‌ها و
خرابه‌ها، موجب بروز مشكل در رده‌بندي و تشخيص ساكنان واقعي از مهاجران در منطقه
شد
.

4- در مناطقه
ورزقان با افزايش انتظارات، رواج شايعات و همچنين اخلال در اعتماد به نفس مردم،
زمينه‌هاي بی‌اعتمادی به اخبار رسمی در منطقه برای چند هفته ایجاد شد. اين مسائل
با هدايت و اطلاع‌رساني درست به مردم و حضور به موقع و سريع از سوي مسوولان محلي و
كشوري تا حد قابل ملاحظه‌ای ترمیم شد
.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا