علی اعطا، مشاور رسانهای معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی
در دفاع از دموکراسی شهری با نگاه کالبدی
در سه، چهارسال اخیر، در یکی از محلات شهر اهواز رخدادی حادث شده که همچون یک پدیده نوظهور شهری، در نوع خود منحصربهفرد است.
بهندرت این پدیده با نگاهی تحلیلی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و گزارشها
و مقالاتی که درباره این منطقه منتشر شده، عمدتا به توصیف فضا و رونق اقتصادی این
راسته خودجوش تجاری که امروز به فضای پرنشاطی برای اهالی شهر اهواز و گردشگاهی
برای گردشگران تبدیل شده است، پرداختهاند.
تا همین چندسال پیش، منطقه لشکرآباد اهواز نزد بسیاری از مردم بهعنوان
منطقهای مملو از آسیبهای اجتماعی شناخته میشد؛ منطقهای با بافت اجتماعی شدیدا
آسیبپذیر و از سویی با بافت شهری طراحیشده به صورت کاملا منظم و شطرنجی و خیابانهای
طولی و عرضی و قطری منتهی به یک میدان مرکزی مربعشکل. در سالهای اخیر، چنانکه به تفصیل توضیح خواهم داد، این خیابان بهتدریج
به راسته پررونقی از اغذیهفروشیهای سنتی و بومی که توسط هموطنان عربزبان اداره
میشود، تبدیل شده است و زمینه شکلگیری تدریجی یک گونه بازار که بر بافت مسکونی
پیشین بنا میشود، فراهم شده است. پدیده خیابان لشکرآباد در سه، چهارسال، زبانزد
مردم اهواز شده و از سوی دیگر، در مدتزمانی کوتاه به یکی از جاذبههای توریستی
اهواز بدل شده است. این منطقه اگرچه بهلحاظ بافت شهری، در مجاورت محورهای مهم
ارتباطی شهر و همچنین در نزدیکی دانشگاه شهید چمران اهواز قرار دارد؛ اما بهلحاظ
اجتماعی نقشی مانند یک جزیره جداافتاده را در درون شهر اهواز ایفا میکرد و این تضاد،
شرایط نامساعدی را در شهر اهواز رقم میزد.
انعطافپذیری فضاهای شهری و یک بحث حقوقی
نکته قابلتوجه دراینمیان، اهمیت و ضرورت انعطافپذیری اسناد توسعه
شهری است. طرحها و اسناد توسعه شهری در مقیاسهای مختلف که به تعبیری دستورالعمل
هرگونه دخلوتصرف در شهر هستند، توسط کارشناسان رشتههای مختلف شهرسازی، معماری،
جامعهشناسی، محیطزیست، ترافیک و… تهیه میشوند. با توجه به ماهیت پویای شهر،
لازم است این طرحها ماهیتی انعطافپذیر داشته باشند و نیز بهلحاظ قانونی
راهکارهایی جهت انعطافپذیرکردن فراهم باشد. قانونگذار با پیشبینی راهکارهایی، امکان این انعطاف را فراهم کرده
است. در سلسلهمراتب
طرحهای توسعه و عمران، مرجع تصویب طرحهای کالبدی، از مقیاس ملی تا طرحهای جامع
شهری، شورایعالی شهرسازی و معماری ایران است و طرحهای تفصیلی و تغییرات آنها،
براساس قانون تأسیس شورایعالی شهرسازی و معماری و اصلاحیههای بعدی آن در مجلس
شورای اسلامی، توسط کمیسیون ماده پنج تصویب میشود. طرح جامع، بالادست طرحهای
تفصیلی هر شهر است و در نتیجه، چارچوبها و خطوط کلی تعیینشده در طرح جامع، باید
در طرح تفصیلی لحاظ شود.
چنانکه گفتیم، شورایعالی شهرسازی مرجع تصویب طرحهای جامع و کمیسیون
ماده پنج مرجع تصویب طرحهای تفصیلی و تغییرات آن است. کمیسیون ماده پنج، درواقع
موضوع ماده پنجم قانون تأسیس شورایعالی شهرسازی است که میتواند طرح تفصیلی را که
خود تصویب کرده است، براساس گزارشهای توجیهی مستحکم و کارشناسی تغییر دهد، اما
این تغییرات طبق قانون، نمیتوانند در کلیات و اساس طرح جامع شهر تغییر ایجاد
کنند. متأسفانه در دهه اخیر، با خاموششدن یا لااقل ضعیفشدن مانیتورینگ نسبت به
عملکرد کمیسیونهای ماده پنج، مصوباتی از این کمیسیونها بیرون آمد که اگرچه ظاهری
قانونی داشت، اما آن قید مهم قانون تصویب شورایعالی را، مبنیبر امکانپذیربودن
تغییر در طرح تفصیلی صرفا در چارچوب کلیات طرح جامع، مورد بیتوجهی قرار میداد.
موارد متعددی از تغییر کاربریها و تراکمهای خارج از ضابطه، محصول ضعف در پایش عملکرد
کمیسیونهای ماده پنج است. به مثال لشکرآباد اهواز برگردیم. ممکن است کسانی بگویند
درحالحاضر شهر اهواز طرح مصوب ندارد. قبول؛ اما این موضوع خدشه به استدلال وارد
نمیکند. لشکرآباد را بهعنوان مثالی برای طرح یک موضوع حقوقی در رابطه با نوع
نگاه به انعطافپذیری طرحهای توسعه و عمران میگیریم. توجه کنیم پدیده لشکرآباد
اهواز، یک پدیده خاص است که احتمالا نمیتوان موارد مشابه زیادی را با آن در دوران
معاصر پیدا کرد. طبعا در
بسیاری از شهرهای تاریخی در سرتاسر جهان که رشد ارگانیک و گامبهگامی داشتهاند،
فضاهای تجاری بهتدریج و گامبهگام توسعه مییافتهاند و این توسعه، معطوف به یک
طرح و برنامه پیشینی نبوده است. اما در شهرهای برنامهمحور امروزی، بهندرت شاهد
بروز پدیدههای اینچنینی، آنهم در چنین مقیاس گستردهای هستیم. عقل سلیم حکم میکند
مدیران شهری و کارشناسان در مواجهه با پدیدههایی از این دست، با تدبیر و پختگی
عمل کنند. درواقع،
این تدبیر اهالی این منطقه محروم اهواز بود که با درایت و هوشمندی تشخیص دادند
مجموع ویژگیهای منطقه آنان، پتانسیل تبدیلشدن تدریجی به راستهای تجاری با عرضه
انواع اغذیهجات سنتی و بومی شهر را دارد و احتمالا با توسعه تدریجی این فعالیت
جدید، ظرفیتهای واقعی این فضا برای خود اهالی نیز آشکارتر شده است.
شکلگیری تدریجی یک راسته بازار بر بستر یک خیابان مسکونی
در خیابان انوشه یا لشکرآباد در ابتدا تعدادی رستوران وجود داشت و بهتدریج
خانههای اهالی این خیابان به صورت پراکنده به اغذیهفروشی تبدیل شد که اغذیه
سنتی و بومی مثل فلافل، سمبوسه و… ارائه میکردند. در گام بعد، بهتدریج خانههای
مسکونی به اغذیهفروشی تبدیل میشدند و با گسترش این اغذیهفروشیها، بدنه مسکونی
به تجاری تبدیل میشد. توجه کنیم که در ادبیات شهرسازی، نام این اتفاق «تغییر
کاربری» است. بیایید پیشبینی کنیم با توجه به استقبال شهروندان اهوازی و همچنین
گردشگران، گام بعدی چه میتواند باشد؟ احتمال قریببهیقین این است که بهتدریج
این راسته تجاری که بر بستر مسکونی ایجاد شده و بستر مسکونی را با خود سازگار
کرده، به کوچههای فرعی منتهی به این خیابان نفوذ کند؛ چنانکه نشانههای آن نیز دیده
میشود. فرض کنیم اسناد و طرحهای توسعه شهری که پیش از این از تصویب مراجع قانونی
گذشته است (طرح جامع در شورایعالی شهرسازی و طرح تفصیلی در کمیسیون ماده پنج) با
این پدیده نوظهور، موافقت نداشته باشد. مثلا بخشهایی از این مناطق در طرح، کاربری
مسکونی داشته باشد. در اینجا، آنچه در قسمت فوق بهعنوان یک بحث حقوقی مطرح شد،
کارکرد خود را نشان میدهد. آیا متولیان اجرای طرح تفصیلی باید در حالت انفعال
قرار بگیرند؟
طبیعی است که در چنین مواردی، دبیرخانه کمیسیون ماده پنج باید با توجه
به اقتضائات و رویه قانون هر مورد خاص موضوع را در دستور کار قرار دهد و با استفاده
از ظرفیت قانونی امکان تغییر در طرح تفصیلی، با استماع گزارشهای کارشناسی و تشخیص
ظرفیتهای ایجادشده در منطقه، طرح را بازنگری کند و اگر با اساس طرح جامع مغایرت
داشت، موضوع را بهعنوان مغایرت اساسی به شورایعالی شهرسازی و معماری ارجاع دهد.
نکته در اینجاست که متأسفانه در پارهای از موارد، کمیسیونهای ماده پنج، در دهه
اخیر تصمیماتی گرفتهاند که در نتیجه آن تصمیمات، عارضههای مختلف ناخواستهای در
شهر به وجود آمده است. در مواجهه با پدیدههای نوظهوری همچون لشکرآباد اهواز، بهعنوان
یک مثال قابل تعمیم، این امکان قانونی در راستای انعطافپذیرکردن طرحها فراهم است.
یک فضای شهری نوظهور؛ بهسازی برای مردم یا بهسازی با مردم؟
در زمینه طرحهای موضعی و موضوعی که ممکن است در منطقهای نظیر خیابان
انوشه تعریف شود، لازم است مجموعه مدیریت شهری توجه داشته باشد که با یک مجموعه
خودجوش، نمیتوانیم به همان روشی مواجه شویم که به صورت کلی امروزه در ایران در
اجرای طرحها با فضاها و عناصر شهری برخورد میکنیم. تردیدی ندارم که هر نوع طرح
دیکتهشده با نگاه از بالا، در این منطقه شکست خواهد خورد؛ و نهتنها طرح شکست
خواهد خورد، بلکه ممکن است مواجهات احتمالی، حیات اقتصادی و رونق قابلتوجه این
منطقه را با تهدید مواجه کند. این حرف به آن معنا نیست که نباید برای خیابان انوشه
اهواز، طرح و برنامه داشت. نکته دقیقا در اینجاست که به همان صورت که این منطقه،
توسط مردم شکل گرفته است، بهسازی و اصلاح آن هم باید توسط مردم صورت بگیرد. مدیریت
شهری میتواند با سیاستهای تشویقی، این مجموعه را به سمتوسویی هدایت کند که خیر
و صلاح اهالی و مردم در آن باشد. احتمالا چندان به صواب نزدیک نباشد اگر طرحهایی برای
این منطقه در تخیلات مهندسان معمار و شهرساز شکل بگیرد و به صورت ضربتی و متمرکز
اجرا شود؛ بلکه میتوان با اختصاص اعتبار به کسانی که خود داوطلب بهسازی فضای
تجاری و کسبوکار خود هستند، اجازه داد به صورت دموکراتیک و تدریجی این راسته توسط
خود اهالی و البته با معیارهایی که مدیریت شهری تعیین خواهد کرد، بهسازی نیز به
صورت خودجوش اتفاق بیفتد. این تجربه، در بسیاری از کشورها تا به امروز نتیجهبخش
بوده است. در کشور خود ما نیز، در بخشی از بازار تبریز، با اتخاذ سیاستهای تشویقی
از این دست، بهسازی توسط تجار صورت گرفته است که بهعنوان یک مثال واقعی میتوان
از آن نام برد؛ تا احتمالا کسانی نویسنده این یادداشت را به خاماندیشی و خیالپروری
متهم نکنند. طبیعی است زمانی که اهالی کسبوکار در این منطقه، بهسازی فضای کسبوکار
را در جهت رونق بیشتر کسبوکار خود ببینند و وقتی به تشخیص آنان در چگونگی
ساماندهی فضای تجاریشان احترام بگذاریم، دلیلی برای مخالفت وجود نخواهد داشت؛ و
در این صورت این خود اهالی منطقه هستند که مخالفتها و اختلافنظرات احتمالی را در
میان خود حلوفصل خواهند کرد. این حرف به معنای نفی نگاه کارشناسی نیست اما به
ثواب نزدیکتر است اگر همچون روش بسیاری از کشورهای توسعهیافته طرحها و
پیشنهادهای کارشناسی را با مردم و در کنار مردم تهیه کنند. نکته اینجاست که همه ما
مدیران شهری، مدیران دولتی و کارشناسان مسائل شهری بدانیم که گاهی صرف نظارهکردن
در سکوت نسبت به نگاه از بالا و دخالتهای کالبدی ناشی از آن رجحان بیشتری دارد.