آنچه مسلم است، درباره برخورد با ایران جمهوریخواهان طرفدار برخورد سخت هستند اما دموکراتها معتقدند باید با شیوههای نرم با ایران مواجه شد. این دلیل کافی است تا فعالان اقتصادی که تولیدکنندگان، سازندگان، خریداران و فروشندگان مسکن، بخشی از آنها هستند، طرفدار ابامای دموکرات باشند و تصور کنند با انتخاب اباما، وضعیت از این که هست، بدتر نمیشود!
حمید رضا عظیمی
انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا که از آن به پرهزینهترین انتخابات دنیا یاد میشود، به پایان رسید و نتایج حاصل از این انتخابات نشان میدهد “باراک اباما”ی دموکرات، با اخذ 303 رای الکترال کالج، در مقابل 203 رای، از رقیب جمهوری خواه خود، “میت رامنی” پیش افتاد و پیروز انتخابات شد. هر چند نتایج قطعی و رسمی انتخابات ایالات متحده، حدود یک ماه دیگر اعلام می-شود اما “باراک” پیروز قطعی است و این زمان، صرفا به تشریفات اداری و از این قبل مسائل، اختصاص دارد. به هر حال آنچه اهمیت دارد، این است که “باراک عُمار اباما”، چهار سال دیگر در چهاردیواری کاخ سفید، به سر خواهد برد و سیاستهای او و تیم راهبردی دموکرات، سیاست جهانی را، در آن حد که در اختیار ایالات متحده است، رقم خواهند زد.
در بادی امر ممکن است برای مخاطبان “صما” این سول پیش آید که چه ارتباطی بین “صما” به عنوان شبکه اطلاعرسانیای که در حوزه مسکن کار میکند، و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد اما اگر اوضاع بازار ایران در یک ماه اخیر را رصد کرده باشید، احتمالا ارتباط معنا داری خواهید یافت! به همین دلیل در بدو امر با این سوال آغاز میکنیم که چه ربطی بین پیروزی اباما و صنعت ساختمان ایران وجود دارد؟ مطلب پیش رو به این موضوع خواهد پرداخت: ;
انتخابات آمریکا
اگر رسانههای دولتی و غیردولتی ایران در یک ماه اخیر به ویژه دوهفته منتهی به ششم نوامبر(شانزدهم آبان) را رصد کنید خواهید دید هر بخش خبری، به طور مجزا حداقل یک خبر مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا منتشر نموده و حتی در برخی از موارد، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برنامههای تحلیلی درباره انتخابات آمریکا تهیه و پخش شده است. این موضوع نشان میدهد این انتخابات خواه یا ناخواه، درست یا غلط، برای حاکمیت و مردم ایران، اهمیت دارد.
اخبار رسیده به تحریریه “صما” نیز حکایت از آن دارد در دوهفته گذشته، بازار ایران، بیصبرانه منتظر برگزاری و اعلام نتیجه انتخابات ایالات متحده بوده و اخبار مربوط به انتخابات آمریکا، با سرعت بسیار زیادی در بازار ایران، دهان به دهان میگشت. حتی گزاف نگفتهایم اگر بر این موضوع تاکید نمائیم، قبل از اینکه عدهای از فعالان سیاسی ایران، از نتایج انتخابات مطلع شوند، برخی از بازاریان و فعالان اقتصادی، از نتیجه نهائی مطلع شدند.
;مطابق اطلاع خبرنگار صما، اخبار انتخابات آمریکا در خیابان لالهزار تهران که بورس سیم و کابل وکالای برقی است، به صورت آنلاین و حجره به حجره، مخابره میشد. مطبوعات و رسانهها نیز به دلیل جذابیت این موضوع برای مردم، بخشی از مطالب خود را به این موضوع اختصاص دادند. هفته نامه راوی در شماره جدید خود (16 آبان) در مطلبی با عنوان ” رقابت نزدیک و پرشور جمهوریخوهان با دموکراتها” در گزارشی، یک صفحه کامل خود را به این موضوع اختصاص داده است. دیگر نشریات نیز هر کدام به فراخور حال، بخشی از صفحات بینالملل خود را به این موضوع اختصاص دادند.
این توضیحات حتی اگر بیاهمیت هم به نظر برسد اما یک موضوع یعنی اهمیت انتخابات ایالات متحده برای مردم و حاکمیت در ایران را روشن میسازد. ناگفته پیداست در آن سوی مرز، برای ایالات متحده نیز موضوعات مربوط به ایران دارای اهمیت است. مناظره “بایدن و رایِن” و پس از آن مناظره “رامنی و اباما” نشان میدهد مسانل مربوط به ایران، محل اختلاف دو طرف در حزب دموکرات و جمهوریخواه است و هر چند چین و روسیه نیز در این میان با اهمیت هستند اما تمرکز دو کاندیدا بر روی مساله ایران، نشان از اهمیت موضوع برای حاکمان سیاسی در ایالات متحده دارد.
شاید خط و نشان کشیدن دو طرف، برای تقابل با ایران و نزدیکی به رژیم صهیونیستی باعث نگرانی فعالان اقتصادی در ایران شده باشد که انتخابات این دوره ایالات متحده را بیش از اندازه دارای اهمیت نموده است! اما به هر صورت باید دانست تفاوت چندانی در سیاستهای دو طرف در مقابل ایران وجود ندارد و به قول معروف، «سگ زرد برادر شغال است»
تفاوت نگاه
با توجه به آنچه گفته شد، این سوال مطرح است، چرا مردم و به ویژه بازاریان، اینقدر منتظر نتیجه انتخابات در آمریکا بودند و اساسا برای آنها انتخاب رامنی یا اباما چه توفیری دارد؟!
پاسخ به این سوال احتمالا ریشه در شناخت و تجربه مردم از دو حزب جمهوری-خواه و دموکرات دارد. احتمالا هنوز مردم به یاد دارند که “دیوید فا” از اعضای نئومحافظهکار تیم بوش، چطور ایران را به عنوان یکی از سه ضلع “محور شرارت”، در متن سخنرانی بوش، جای داد. هنوز این خاطره در ذهن مردم هست که چطور “نئوکنسرواتیستها” گروهی با نام “بازهای هستهای” با عضویت افرادی مانند جان بولتون، پل ولفوویتس و… تشکیل دادند تا زمینه حمله به ایران را فراهم کنند! هنوز همه به یاد دارند که چطور اجرای سیاست مهار همه جانبه، منجر به تنگتر شدن حلقه محاصره دور ایران شد و ایالات متحده دور تا دور ایران را با پادگان-های نظامی که در کشورهای افغانستان، آذربایجان، ترکیه، عراق، عربستان، امارات، قطر و … ایجاد کرده بود، حصار کشید. این موضوعات که میتوان تا ساعتها درباره آن صحبت کرد، هر چند تاثیر اساسی (در سالهای تصدی بوش بر کاخ سفید) برکشورمان نگذاشت اما فشارهای روانی که جامعه ایرانی از آن سالها به یاد دارد، باعث شده، جنگ افروزی جمهوریخواهان را به عینه لمس نماید و این حزب را که اعضای آن سرمایهداران و صاحبان صنایع نظامی در آمریکا هستند، با این عنوان بشناسند. در مقابل این حزب، دموکراتها قرار دارند. درباره دموکراتها فقط ذکر این نکته بسنده میکند که در دوره رئیس جمهور دموکرات، هیچ جنگی از طرف ایالات متحده، آغاز نشده است.
دموکراتها عموما قشر کمتر مرفه جامعه آمریکائی را نمایندگی میکنند به همین دلیل با ایجاد هزینه برای کشور (که جنگ بیشترین هزینه را دارد) مخالف هستند. این نمونه تفاوت دیدگاه دو حزب را به خوبی نشان میدهد که وقتی ناتانیاهو بر اباما، برای حمله به مراکز هستهای ایران فشار آورد، وی با اعلام مخالفت گفت: من مطابق منافع ملی کشورم عمل میکنم.
این در حالی است که مطابق گزارشهای موثق در زمان بوش پسر، سه بار دستور حمله به ایران صادر شد اما عقلای پنتاگون جلوی این حماقت ایالات متحده را گرفتند!
بنابراین در حالت کلی میتوان این تفاوت یعنی جنگطلبی و نقطه مقابل آن را برای دو حزب در نظر گرفت اما این به معنای صلحطلبی دموکراتها نیست. اساسا در ایالات متحده، سیاستهای این چنینی بر اساس سند 400 صفحهای امنیت ملی اجرا میشود اما ممکن است رویکردها در اجرا، متفاوت باشد.
آنچه مسلم است، درباره برخورد با ایران، جمهوریخواهان طرفدار برخورد سخت هستند اما دموکراتها معتقدند باید با شیوههای نرم با ایران مواجه شد.
این دلیل کافی است تا فعالان اقتصادی که تولیدکنندگان، سازندگان، خریداران و فروشندگان مسکن، بخشی از آنها هستند، طرفدار ابامای دموکرات باشند و تصور کنند با انتخاب اباما، وضعیت از این که هست، بدتر نمیشود!
جمع بندی
بعد از انتشار خبر پیروزی “باراک اباما”، بورسهای آمریکائی سقوط کردند. ارزش دلار در مقابل ارزهای بینالمللی کاهش یافت و فعالان اقتصادی آمریکا به این دلیل که روش اقتصادی “باراک” را پیش از این، چهار سال تجربه کرده بودند ; امیدهایشان ; به بهبود وضع اقتصادی، از میان رفت.
این موضوع از این جهت، با اهمیت است که کاهش این شاخصها به ویژه کاهش ارزش دلار، به طور قطع بر اقتصاد ایران نیز تاثیر خواهد گذاشت و اگر کاهش نرخ دلار در کشور ما با سرعت بیشتری، پیش رود، احتمال بازگشت حالت عادی به اقتصاد کشور وجود دارد.
از سوی دیگر نباید سیاست نرم دموکراتها در مقابل ایران را سهل و ممتنع فرض کرد زیرا با این سیاست احتمالا فشارهای اقتصادی بر ایران بیشتر خواهد شد. دموکراتها به رهبری باراک اباما، با این استدلال که طرفدار جنگ نیستند، با ایجاد هراس در دول اروپائی و متحدان دیگر خود، از حمله اسرائیل به ایران، که به طور قطع فضای جهانی را به شدت ملتهب خواهد کرد، تلاش خواهند نمود تا اجماع بیشتری برای افزایش تحریمها علیه ایران، به وجود آید بنابراین، این امکان وجود دارد که با قدرت گرفتن دوباره اباما، فشار اقتصادی مضاعف بر جمهوری اسلامی ایران وارد شود.
راهکاری که در این میان برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی پیشنهاد میشود، این است که با توجه به افزایش معنادار برابری دلار در مقابل ریال، بر صدور خدمات و کالا متمرکز شوند (به ویژه در صنعت ساختمان که منجر به صدور خدمات فنی و مهندسی خواهد شد) و کسب و کار خود را از رکود نجات دهند.
این بهانه که تحریمهای بانکی و نفتی و … مانع کار است، خیلی به واقعیت نزدیک نیست زیرا حداقل 132 کشور عضو “جنبش نم” حاضر به همکاری با فعالان اقتصادی ما هستند! این کشورها که عموما کشورهای کمتر توسعه یافته هستند، از قضا به خدمات فنی و مهندسی، بیش از کشورهای تحریم کننده اروپائی و آمریکائی، نیازمندند بنابراین ورود به کار با آنها هم دارای مزیت و هم نزدیک به واقع است. طی دوره چند ماهه اخیر، برخی از فعالان صنعت ساختمان که مدعی مالکیت صنعت ساختمان نیزهستند، فقط به غرولند کردن بسنده نموده و هیچ اقدامی برای بهبودی اوضاع خود ننمودهاند. شاید اگر این گفته بودا: به جای لعنت بر تاریکی بلند شو و شمعی روشن کن؛ در نظر همه ما باشد، به جای منتظر دولت بودن، خودمان به حال خودمان فکری میکردیم. این نکته که اوضاع اقتصادی نابسامان است، قابل کتمان نیست اما نباید فراموش کرد دولت یا نمیتواند یا کمک به فعالان صنعت ساختمان برایش اولویت ندارد، بنابراین شرکتها، تولیدکنندگان و ارائهدهندگان خدمات خودشان باید مدیریت در دوره رکوداقتصادی را بیاموزند!
درباره فضای اقتصادی رو به آینده تحلیلهای بسیار دقیقتری هم وجود دارد که در روزهای آینده به آن خواهیم پرداخت.
;
;
; ; ; ; ; ;