مهندس محمدرضا راهنما، از پایه گذاران نظام مهندسی استان فارس:
دلایل عدم دستیابی سازمان های نظام مهندسی به اهداف اولیه
اصولا در همه کشورهای پیشرفته، این سازمانهای مردمنهاد هستند که برای تصمیمگیران کشور تصمیمسازی میکنند، برای اینکه دولت به تنهایی نمیتواند همه مشکلاتش را حل کند و در همه حوزه ها تصمیمهای مناسب بگیرد، این سازمانهای مردمنهاد یا همان NGO ها هستند که به صورت تخصصی در هر حوزه ای مشکلات را بررسی میکنند، مسائل را مورد نقد و بررسی قرار داده و بهترین راهکار را به دولت ارائه میدهند، معمولا دولتها هم در صورتی که از نظر بار مالی برایشان مشکلی نباشد، همان نقطهنظرات را عملیاتی میکنند.
در کشور ما هم در
برخی زمینهها چنین سازمانهایی وجود داشته که گاهی به صورت خودجوش تشکیل شده،
گاهی هم ه مانند سازمان نظام مهندسی از طرف دولت مقررات و قوانین و الزامات تاسیس
آن تهیه شده است.
اساس و بنیان فکری
تاسیس سازمان نظام مهندسی بر این اصل استوار بوده که چنانچه بخواهیم شهرسازی و
ساختمانسازی در کشور اصولی و صحیح اجرا شود باید الگوها و مقرراتی اصولی و
استاندارد داشته باشیم که با توجه به آن قوانین و مقررات ساختمانسازی کنیم.
پیش از تشکیل
سازمان نظام مهندسی هیچگونه مقررات و الگویی در این زمینه وجود نداشت، ساختمانهای
عادی و منازل مسکونی بر اساس شیوهها و الگوهای قدیمی ساخته میشد و البته با
کوچکترین زلزلهای تخریب میشد. در خصوص ساختمانهای بزرگ هم مقررات ملی وجود
نداشت معمولا در ساخت و ساز چنین سازه هایی از مقررات کشورهای خارجی استفاده میشد.
پس از تشکیل سازمان نظام مهندسی مقررات ملی در این حوزه تهیه و تصویب شد و مهندسین
موظف شدند تا کلیه امور را اعم از طراحی تا نظارت و اجرا، براساس ضوابط و مقررات
ملی انجام دهند. اما متاسفانه سازمانهای نظام مهندسی به دلایلی نتوانستند آنچنان
که باید، اهدافی که در قانون برایشان پیشبینی شده بود را پیاده و اجرا نمایند.
یکی از موانع این
بود که شهرداری تصور کرد با تشکیل سازمان نظام مهندسی، از مسائل ساخت و ساز شهری
مبری است و متاسفانه مسئولیت تمام اتفاقات و رخدادهای ناگوار در این حوزه را متوجه
نظام مهندسی می دانست، در حالی که وظیفه ساخت و ساز در همه جای دنیا با شهرداریهاست،
دولت هم باید بر اساس قانون طرحهای جامع مورد نیاز را تهیه و تصویب کند و بر
اجرای صحیح این طرحها نظارت کند تا کسی از مقررات عدول نکند.
مسئله دیگر مسئله
تربیت نیروی انسانی ماهر و ارائه پروانه معتبر به آنهاست. متاسفانه این موضوع را
در حوزه مهندسی و کاردانی تا حدود زیادی حل کردهایم اما در مورد کارگران ماهر ما
هنوز در کشور نتوانستهایم کارگران ماهر را تحت پوشش بیاوریم.
یکی دیگر از موانع،
بحث نبود مصالح استاندارد است و قطعاً این یکی دیگر از موانع و تنگناهایی است که
باعث شده نظام مهندسی نتواند در بیست سال گذشته آنچنان که باید و شاید موفق باشد.
اما روی دیگر این
سکه مسائل درونی سازمان نظام مهندسی است.
از عمده این مسائل
و ضعفها این بوده که متاسفانه یا خوشبختانه، طی این چند سال، خیل عظیمی از فارغالتحصیلان
دانشگاهی به جامعه نظام مهندسی پیوستند که البته بخش عمدهای از اینها از دانشگاههای
بعضا آزاد و خصوصی فارغالتحصیل شدند و متاسفانه عمدتا هم از سواد کاملی در حوزه
مهندسی بهرهمند نبودند، عدهای از این افراد هم به عضویت سازمانهای نظام مهندسی
در استانهای مختلف درآمدند که متاسفانه باید گفت به معنای واقعی، مهندس نبودند.
آسیب دیگر این بود که بخشی از این افراد توقعات زیادی داشتند، بی درنگ و با عجله
به فکر کسب منافع مالی بودند و لذا هر گونه عملی را بدون توجه به عواقب آن انجام دادند
و از آنجاییکه آشنایی اصولی و کاملی با قوانین و مقررات نداشتند و بر اساس زیاده
خواهی فردی، کاملا متوجه تخلفات نبودند.
درواقع موضوع بالا
رفتن کمیت بدون توجه به کیفیت، به طور قابلملاحظه ای از نظر درونی سازمانهای
نظام مهندسی را دچار ضعف و مشکل کرد.
با وجود چنین
مسائلی و با توجه به پیشرو بودن انتخابات دوره هفتم، به نظر نمیرسد این دوره از
انتخابات هم بتواند در حضور و ورود مهندسین نخبه به سازمانها کمک شایانی کند. به
دلیل اینکه متاسفانه ما میبینیم که قانون برای انتخابشوندگان شرایطی را لحاظ کرده،
اما برای انتخابکنندگان شرایطی که وجود دارد شرایط مطلوبی نیست. یعنی اینکه گفته
شده هر فردی پس از فازغ التحصیلی از دانشگاه و صرف داشتن مدرک تحصیلی در رشته
مهندسی میتواند در انتخابات به هیئت مدیره رای بدهد. اما اشکال این کار در این
است که فارغ التحصیلان جدید ، شناخت کاملی روی قانون و وظایف هیئت مدیره و کارهایی
که باید در نظام مهندسی انجام شود ندارند، تعداد این دسته از رایدهندگان هم
متاسفانه زیاد است، ضمن اینکه این جوانان معمولا هم تحت تاثیر تبلیغات یا ترغیب
اساتیدشان و بدون شناخت کافی رای میدهند و در نتیجه افرادی آشنا با حوزه، کارآمد
و مسلط بر مسائل جامعهشناسی و زیستمحیطی
وارد هیئت مدیره نمیشوند و لذا چنین هیئت مدیرههایی خیلی قوی و آیندهنگر
نخواهند بود چون انتخابشوندگانشان افراد دارای صلاحیت و آگاهی نبودهاند،
پیشنهاد من این بوده که به کسانی اجازه رای دادن بدهیم که حداقل پروانه اشتغال به
کار دریافت کرده باشند. چون واقعیت این است هر کسی که از دانشگاه فارغ التحصیل شد
به صرف داشتن مدرک تحصیلی هنوز مهندس نیست، باید دورههای کارآموزی بگذراند،
قوانین و مقررات ملی را بخواند تا به مسایل این حوزه اشراف پیدا کند و بعد بتواند با
علم و آگاهی رای بدهد. در حال حاضر چون این چنین افرادی میتوانند رای بدهند لذا
عدهای را انتخاب میکنند که صرفاً میشناسند، حالا چه با تبلیغات چه با پارتیبازی
و متاسفانه در نتیجه این فرآیند افراد صاحبنظر، دلسوز، قانونمند و پیشکسوت به
حاشیه رانده میشوند. از همین رو نظام مهندسیها از درون دچار ضعف و سستی میشوند.
همین عوامل باعث
شده که شورای مرکزی هم گرفتار روزمرگی گردد و نمیشود امید چندانی به آن داشت، البته
عملکرد این شورا در دوره گذشته نسبتا بهتر بود، اما به همین دلایل معتقدم که شورای
مرکزی نتوانسته آنچنان که باید و شاید خوب عمل کند، گرچه ما هنوز امیدواریم.