سعید ظریف،مدیر مسئول ملجه ساختمان و مدیرعامل مجتمع رسانه ای راه و ساختمان
سیمای نوسان در بازار مسکن
کنشگران اقتصادی همواره در ماههای ابتدایی سال به رصد بازار میپردازند و مقدمات لازم برای رشد و گسترش فعالیت خود در سال جدید را فراهم میآورند و عموما در آغاز فصل تابستان همه برنامهها و سیاستهای خود را با جدیت کامل اجرایی میکنند. اما گویا سال ۱۳۹۹ از این قاعده نانوشته اقتصاد کشور مستثنی شده و اکثر فعالان اقتصادی در نوعی بلاتکلیفی و ملاحظهکاری به سر میبرند که ببینند وضعیت چگونه خواهد شد تا بر اساس آن برای بنگاه اقتصادی خود تصمیمگیری کنند. نبود یک تحلیل جامع در رابطه با وضعیت اقتصادی و سیاستهای مالی و اعتباری دولت باعث شده است که در هر بخشی از اقتصاد وضعیت به شکلی مجزا و جزیرهای موردبررسی قرار گیرد و هر فعال اقتصادی با توجه به حوزه خود به تجزیه امور بپردازد که نتیجه این نوع نگاه خرد به موضوعات کلان اقتصادی شبیه تمثیلی است که مولوی در داستان پیل در خانه تاریک آورده است:
پیل اندر خانه تاریک بود/عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی / اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود / اندر آن تاریکیش کف میبسود
آنیکی را کف به خرطوم اوفتاد / گفت همچون ناودان است این نهاد
آنیکی را دست بر گوشش رسید / آن بر او چون بادبیزن شد پدید
آنیکی را کف چو بر پایش بسود / گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آنیکی بر پشت او بنهاد دست / گفت خود این پیل چون تختی بُدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید/ فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف / آنیکی دالش لقب داد این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی / اختلاف از گفتشان بیرون شدی
نگاهی به بازارهای مسکن، ساختمان، طلا و سکه، خودرو، بورس و ارز بهخوبی نشان میدهد که این آشفتگیهای ایجادشده بهقدری مبهم و غیرقابل پیشبینی است که هر کدام از فعالان بازارهای یاد شده با توجه به شاخصهای بخش فعالیت خود قادر به تجزیهوتحلیل صحیح وضعیت بازار مورد اشتغال خود نیستند و ترجیح میدهند که دست از کار بکشند و یا با احتیاط کامل و بدون پذیرفتن ریسک حرکت کنند تا مبادا این آشفتگی بازار کسبوکار آنها را با تلاطم و خطر ورشکستی روبرو کند و به همین خاطر از برنامهریزی میانمدت و بلندمدت باز مانده و به این باور رسیدهاند که دولت نیز شاید در مدیریت این فضا قدری ناتوان شده است و حتی وزرای اقتصادی دولت نیز قادر به ارائه تحلیلی کلان از اقتصاد و آینده آن نیستند و تنها فصل مشترک سخن آنها که بعضا بیان میکنند وجود حباب در بازار مسکن و سکه و خودرو است و قیمت غیررسمی بازار ارز را هم که به رسمیت نمیشناسند.اما در همین فضای آشفته بسیاری از سوداگران و واسطهها با سوءاستفاده از بلاتکلیفی فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان و عدم شفافسازی و تصمیمگیری قاطع از طرف تیم اقتصادی دولت نهایت سود و منفعت را میبرند و هر بار با ورود به یک بازار موجی از تورم را دامن میزنند که در نهایت متضرر اصلی آن مردم و مصرفکنندگان هستند هرچند اسم این افزایش قیمت حباب و علت آن هم هیجان و جو روانی بازار باشد.بهواقع شاید وجود حجم بالای نقدینگی در کشور از عمده دلایل این آشفتگی بازار باشد بهویژه میزان بالای سود سپردهای که بانکها به حسابهای مشتریان خود پرداخت میکنند. براساس برخی گزارشها در ایران ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی انباشته در بازارها، صندوق خانهها یا در قالب سیستم بانکی وجود دارد. دولت یازدهم با افزایش سود سپردههای مدتدار، حجمی از پولها را به سمت بانکها سوق داد و باعث شد سپردههای مدتدار اثر تورمی کمتری داشته باشد و تورم کاهش پیدا کند. رکود طولانیمدت بخش مسکن نیز که بیش از صد نوع صنعت دیگر به آن وابسته است نیز به این وضعیت کمک کرد و باعث شد اثر تورمی به تعویق افتد در واقع اثر تورمی این حجم نقدینگی حذف نشده بلکه به عقب افتاد و ریسک بانکداری را افزایش داد. اگر بانکداری دچار یک سونامی بانکی شود، اثر مهیبی روی اقتصاد کلان خواهد داشت چرا که مطابق آمار، سیستم بانکی روزانه ۶۰۰ میلیارد تومان سود بانکی به سپردهگذاران پرداخت میکند- که مشخص نیست تا چه زمانی توان پرداخت این حجم سود را دارد- و همین سودهای سپرده است که میتواند با سرریز به هر بازاری تلاطم ایجاد کند؛ قیمت سکه را بالا ببرد، خودرو را گران و در بازار مسکن حباب ایجاد کند و تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی هم به خاطر شکنندگی وضعیت خود چارهای جز نگریستن به بازار و امید به آرامش و روشن شدن این خانه تاریک به امید دیدن پیل نداشته باشند.